کلیه حقوق محفوظ است ، استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است
طراحی و تولید: "ایران سامانه"
روز دوشنبه ۳ تیرماه امسال ماموران پلیس تهران در جریان حمل مواد مخدر شیشه از سوی یک مرد که همراه خانوادهاش در پارک حضور داشتند قرار گرفتند و خیلی زود در محل حاضر شدند و اقدام به دستگیری مرد جوان کردند.
ماموران در بازرسی از کیف مرد جوان ۴۸ گرم مواد مخدر شیشه به دست آوردند و این در حالی بود که مرد جوان اصرار داشت از ماجرای مواد مخدر بیاطلاع است و برای او یک دسیسه چیدهاند.
تحقیقات ادامه داشت تا اینکه زن جوان ادعا کرد این مواد مخدر را او تهیه کرده و قصد داشته با اجرای این نقشه شوهرش را به زندان بفرستد تا از او طلاق بگیرد. این زن در اعترافاتش گفت که این مواد را خواهرزادهاش تهیه کرده و همین اعترافات کافی بود تا زوج جوان و خریدار این مواد مخدر دستگیر شوند.
گفت وگو با مرد جوان
مرد جوان که هنوز باور ندارد زنش این دسیسه را طراحی کرده، با چهرهای آرام و خونسرد میگوید بعد از آزادی دیگر حاضر به ادامه زندگی با همسرش نیست.
حمل مواد مخدر شیشه.
۴۸ گرم که از آن اطلاعی نداشتم.
این ماجرا یک دسیسه بود که همسرم طراحی کرده و قصد داشته مرا به زیر تیغ و زندان بفرستد.
نمیدانم، میگوید میخواسته از من جدا شود.
نمیدانم، من هم همین را گفتم، میآمد و میگفت با من مشکل دارد و اصلا دوستم ندارد و به صورت توافقی طلاق میگرفتیم.
نه، تا حالا زندان نرفته ام.
باید به دادگاه برویم و قاضی پرونده دستور بدهد تا آزاد شوم.
نه، اصلا
خواهرزادهاش که همراه ما در پارک بود و دستگیر شد.
من مواد مخدر شیشه را خریدم.
خالهام از من خواست و من هم تهیه کردم.
پرسیدم، گفت به تو ربطی ندارد و من هم دیگر پیگیری نکردم.
خاله ام از من خواست و من هم تهیه کردم.
شوهر عمهام اعتیاد دارد، از او خواستم و او نیز فروشنده مواد مخدر را معرفی کرد.
۲ میلیون تومان پول دادم.
نه، من هیچ مشکلی با خاله و شوهرخالهام نداشتم و نمی دانستم خالهام چه نقشه ای داشت.
قصد داشتم از همسرم طلاق بگیرم و به این شیوه می خواستم او را بترسانم و مجبور کنم تا طلاقم بدهد.
با هم اختلاف داشتیم.
بله، ۲ فرزند دارم.
۲ میلیون تومان از یک نفر قرض گرفتم و قرار بود بازگردانم که دستگیر شدم.
نه، خودم طراحی کردم.
نه، فقط گفتم شیشه بخر و وقتی علتش را پرسید گفتم که کاری نداشته باشد.
میخواستم همسرم به زندان برود تا به صورت غیابی طلاق بگیرم.
۱۰ سال قبل درخواست دادم اما جدی نبود.
میخواستم مهریهام را بگیرم، من تنها هستم و خانوادهای پشت من نیست به همین خاطر میخواستم زندان برود تا مجبور شود مهریهام را بدهد.
مهم نیست، زندان و خانه برای من فرقی ندارد.
آنقدر در زندگی اذیت شدم که حاضرم زندان را تحمل کنم و اگر تا حالا جدا نشدم به خاطر فرزندانم بود ، ۱۸ سال تحمل کردم تا آنها بزرگ شوند.