آمارهای اورژانس اجتماعی کشور نشان می دهد که در 6 ماهه نخست امسال 482 کودک معتاد متولد شده اند. کودکانی که سرنوشت تلخ مرگ از همان ابتدا در انتظار آنهاست. این در حالی است که به گفته حسن اسدبیگی، رئیس اورژانس اجتماعی کشور سال گذشته نیز 1189 کودک مسموم به مواد مخدر به دنیا آمده است
به گزارش
افق تازه،این روزها دیگر برای مسئولان و متولیان مبارزه با
مواد مخدر و
اعتیاد زنگ خطر معنایی ندارد. حتی اگر پای تولد کودکانی به
میان باشد که از همان بدو تولد معتاد به مواد مخدر بوده و یا مسموم به این
مواد افیونی می شوند. کارشناسان آسیب های اجتماعی بر این باورند که
مسمومیت کودکان به مواد مخدر یکی از مصادیق بارز کودکآزاری است که اکنون
جلوی چشمان مسئولان در پایتخت کشور در حال انجام است. کودکانی که به خاطر
قرار گرفتن در خانواده های معتاد توسط پدر و در بیشتر مواقع توسط مادر خود
مسموم به مواد مخدر می شوند. هر چند که از ابتدای سال جاری تا کنون 15
نوزاد به دلیل اعتیاد به
مواد مخدر و اوردوز کردن جان خود را از دست داده
اند اما براساس آمار سال گذشته از سطح بیمارستان ها و درمانگاه ها، 849
کودک مسمومیت با مواد مخدر داشتهان. این در حالی است که در شش ماهه
ابتدایی امسال نیز 570
کودک تازه متولد شده در بیمارستان با مواد مخدر
مسموم شده اند.
سال 95 را می توان سال مرگ کودکان معتاد
دانست. امارهای اورژانس اجتماعی کشور حکایت تلخ 1189 کودکی که با مصرف
مواد مخدر دچار مسمومیت شده بودند را به خوبی نشان می دهد که از این تعداد
600 نوزاد دختر و 589 نوزاد پسر بوده اند.
به گفته اسد بیگی در
سال95 چیزی در حدود، 639 نوزاد تازه متولدشده مسمومیت به مواد مخدر داشته
اند و از 1189 کودکی که در سال 95 مسمومیت با مواد مخدر آنها محرز شده
بود، تنها 467 نوزاد تحویل به بهزیستی شده، 60 نوزاد تحویل اقوام و 15
نوزاد بر اثر مسمومیت با مواد مخدر فوت کردند.
هر چند به اعتقاد
برخی از مسئولان
اعتیاد نوزادان به مواد مخدر یک پدیده جدید در حوزه آسیب
های اجتماعی و اعتیاد است اما نخستین گزارش ها نسبت به رواج این پدیده در
میان خانواده هایی که آلوده به مصرف مواد مخدر بوده اند از 20 سال پیش توسط
سازمان های مردم نهاد حوزه آسیب های اجتماعی گزارش شده بود.
سرنوشت تلخ کودکان معتادبه
جرات می توان گفت که رواج اعتیاد در میان نوزادان به خاطر افزایش آمار
زنان معتاد در تهران است. مطالعات وزارت کشور در سال های اخیر حکایت از آن
داشت که در کل ایران ٢٧٠٠ محله حاشيهنشين وجود دارد که تعدادی زیادی زنان
سرپرست خانوار در آن زندگی می کنند. زنانی که به خاطر قرار گرفتن در کانون
آسیب های اجتماعی دچار اعتیاد شده اند. زنانی که شاید تا همین دو، سه سال
قبل اعتیاد نداشتند اما همجواری آنها با آسیب های اجتماعی و مواد مخدر باعث
شده بود تا رفته رفته به سمت اعتیاد کشیده شوند.
بررسی ها نشان می
دهد زنان ساكن در اين محلات نه تنها در مقابل آزارهاي جنسي از هيچ امنيتي
برخوردار نيستند بلكه از حقوق باروري هم محروم شدهاند چون در اين محلهها،
هيچ خانه بهداشتي وجود ندارد كه سادهترين وسايل پيشگيري از بارداري را در
اختيار اين زنان قرار دهد. تعداد زيادي از اين زنان به دليل اعتياد،
نميخواهند بچه داشته باشند اما زماني متوجه بارداري خود ميشوند كه دو يا
سه ماه از بارداري شان گذشته و به دليل فقدان هرگونه مدرك براي اثبات
زوجيت، يا امكان دريافت مجوز سقط جنين جلوگيري از تولد نوزاد معتاد را
ندارند يا امكان مالي اين كار را ندارند.
سرنوشت تلخ کودکان معتادبنابر
اعلام مسوولان شوراي شهر تهران و وزارت بهداشت، روزانه ٢٠ الي ٢٠٠ نوزاد
معتاد در ايران متولد ميشود كه تمام اين نوزادان بايد در بخش مراقبتهاي
ويژه بيمارستانها بستري شده و به بهزيستي تحويل داده شوند. سوال اینجاست
که آيا بيمارستانها و مراكز بهزيستي توان پذيرش اين تعداد كودك را در خود
ايجاد كردهاند؟ البته انتقال به مراكز بهزيستي براي نوزادان و كودكان
معتاد اقدام خوبي است كه حداقل، كودك بعد از بهبودي از اعتياد، تحت نظارت
بهزيستي باشد و به شرط امن شدن محل زندگي، به خانواده بازگردد.
با
افزایش آمار زنان معتاد در تهران قابل پیش بینی بود که سن اعتیاد به نوزادی
خواهد رسید. این در حالی است که به اعتقاد کارشناسان حوزه آسیب های
اجتماعی رویکرد دولت در مقابل تولد نوزادان معتاد؛ رویکرد خنثی ای است چرا
که آنها تنها منتظرند یک نوزاد معتاد به دنیا بیاید تا بعد او را درمان
کنند. در حالی که می تواند از نوزادان معتاد در تهران جلوگیری کرد.
سرنوشت تلخ کودکان معتادچه
معتاد شود و بعد او را درمان كنند در حالي كه وقتي ميگوييم و هشدار
ميدهيم كه بچه در معرض اعتياد است، يعني بايد اقدام كنيم و جلوي معتاد شدن
او را بگيريم. اگر ١٠ درصد كل معتادان كشور زن هستند و اگر هر سال فقط
يكچهارم از اين زنان باردار شوند، ما در آينده با رقم وحشتناكي از كودكان
معتاد مواجه خواهيم شد. قصد ما اين نيست كه انگشت اتهام به سمت كسي بگيريم.
متهم، كل جامعه است. من هم متهم هستم. همه ما در موضوع اعتياد كودكان سهم
داريم. در ايران بعضي مسائل با يكديگر مخلوط شده و معتاد، گاهي مجرم است و
گاهي بيمار و هم از بيمار بودنش سوءاستفاده ميكنند و هم از مجرم بودنش و
نگاه خالصانهاي براي بهبود اين افراد وجود ندارد.»