خودرو سازی از صنایع مهم در جهان محسوب میشود. صنعتی که میتواند به اقتصاد هر کشوری کمک قابل توجهی بکند. اما داستان خودروسازی در ایران تقریبا با همه دنیا متفاوت است. در ایران نه فروشنده و نه خریدار خودرو از وضعیت کنونی راضی نیستند. علت نارضایتی خریدار که مشخص است به این دلیل که هم پول زیادی پرداخت و هم کالای بیکیفیت دریافت میکند.
چند وقت قبل یکی از مسئولین خودروسازی اعلام کرد که این صنعت در بعضی از موارد متحمل زیان میشود! حال جای سوال است چرا صنعتی که در انحصار است و هیچ رقیبی ندارد ضرر میدهد. بنابراین خریدار و فروشنده هر دو از این وضعیت ناراضی هستند.
اگر میخواهید داستان خوردوسازی در ایران را بدانید و آگاه بشوید که پولهای این صنعت به جیب چه کسانی میرود با ما همراه شوید تا از کتاب «نفحات نفت» به قلم رضا امیرخانی پاسخ این سوالات را دریافت کنیم.
امیرخانی ماجرای خودروسازی در جهان و ایران را این گونه نگاشته است: کارخانه پژوی فرانسه، در اوایل دهه هشتاد میلادی، بعد از تولید نسل درخشان ۴ پژو شامل ۵۰۴ و ۴۰۴ در دهه هفتاد، رسما به خنس میخورد و تولیداتش مقبول نمیافتد و در بازار رقابت به دلایل فراوانی از جمله مصرف سوخت بالا کم میآورد. مدیران پژو دوره میافتند در دانشگاهها و فقط در پلی تکنیک فرانسه، ۲۰۰ پروژه دانشجویی تعریف میکنند و شروع میکنند به تزریق پول در دانشگاهها. ظرف مدت پنج سال، پژو ۴۰۵ را تولید میکنند که اتومبیل سال کلاس بی اروپا میشود که همان، هنوز بعد بیست سال، سرجهازی صنعت خودروی ماست.
همین را مدل کنیم برگردانیم به وطن. فرض کنیم ایران خودرو مثلا دچار بحران شود و تولیداتش در بازار رقابتی کم بیاور... همین جا صبر کنیم. در کدام بازار رقابتی؟ رقابت با اتومبیل داخلی؟ شرایط تولید با مدیریت دولتی در همه کارخانهها شبیه به هم است قبلا رقیب بودند، حالا رفیق شده اند.
فرض کنیم ایران خودرو به هر دلیلی به خاطر تولیدات ضعیفش دچار مشکل شود و خریدار پیدا نشود البته خریدار با با چیزی به اسم ستاد تنظیم بازار خودرو وادار خواهیم کرد تا تو صف بایستد و خودرو را با سلام و صلوات تحویل بگیرد.
به هر رو فرض محال که محال نیست. فرض محال کنیم به دلیل ضعف کیفیت تولید، کسی محصول ایران خودرو را مثل پژوی ۵۰۴ دهه هفتاد فرانسه نخرد. حالا منتظریم تا مثل همان دوره فرانسه، ایران خودرو برود در امیر کبیر، شریف و صنعتی اصفهان و... پروژه پخش کند و ... اما در عمل چه اتفاقی میافتد؟
هیچ! مدیران ایران خودرو میروند خدمت مقام اجرایی بالادست. توضیح میدهد که ایران خودرو سه برابر کارخانجات هم ارز کارگر استخدام کرده است_ تا ضریب اشتغال کشور بالا ببرد_ و اصلا شهرکی درست شده است به نام پیکان شهر برای اسکان همین نیروها.
این کارگران به دلیل مطالبات معوقه، همین روزهاست که بریزند و جاده تهران_ کرج را رسما ببندند و این یعنی بحران شهری و بحران شهری هم یعنی مطبوعات و مطبوعات هم یعنی تضعیف نظام و... خلاصه کلام مقام اجرایی بالادست هم که حوصله این همه براندازی را ندارد، کمی شیر نفت ورودی به ایران خودرو را باز میکند و جلو این همه بحران را به سرانگشت تدبیر میگیرد.
بعد باز هم اتومبیل بیکیفیت آلودهکننده محیط زیستی میسازیم، با قیمتی بسیار بالاتر از قیمت جهانی. قیمت جهانی را هم با تعرفههای واردات _ که برای صیانت از تولید داخلی بالا بردهایم_ تغییر میدهیم. آیا این همه بحران است؟ نه... وقتی قیمت خودرو افزایش پیدا کرد و دست کم دو برابر قیمت جهانی شد، با توجه به درآمدمان، میخواهیم تا ریال آخر از آن استفاده کنیم، پس بحث تعویض خودروهای فرسوده هم میشود بحث روز و خود بحث خودرو فرسوده حنجرهها را میخراشد و آلودگیاش بافت ریههای یک نسل را...
و این بود قصه پرغصه خودروسازی در ایران به روایت رضا امیرخانی.
همان طور که شما هم خوانده اید پولهای نجومی خودروسازی به جیب شرکتهای انحصاری دولتی روانه میشود.
منبع: کتاب نفحات نفت، نویسنده: رضا امیرخانی، تهران: افق، ۱۳۸۹.