آخرین اخبار
کد خبر : ۷۴۳۰۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۸ - ۱۴ دی ۱۳۹۷ - 04 January 2019
تردید ندارم که برخی از شما سال بسیار خوبی را در ۲۰۱۸ تجربه کردید. عاشق شدید، ازدواج کردید یا شاید بچه‌دار شدید. شاید هم در موقعیت شغلی خود ارتقا یافتید، مدرک تحصیلی خود را اخذ کردید یا سهام خود را در اوج شاخص داو جونز به فروش رساندید. احتمال دارد یکی از آمریکایی‌هایی باشید که واقعا معتقدند ترامپ آمریکا را بار دیگر متعالی خواهد کرد و مهم‌ترین نگرانیتان این است که چرا بقیه درک نمی‌کنند که او یک نابغه با رفتاری باثبات است.
استفان والت در فارین پالیسی نوشت: تردید ندارم که برخی از شما سال بسیار خوبی را در ۲۰۱۸ تجربه کردید. عاشق شدید، ازدواج کردید یا شاید بچه‌دار شدید. شاید هم در موقعیت شغلی خود ارتقا یافتید، مدرک تحصیلی خود را اخذ کردید یا سهام خود را در اوج شاخص داو جونز به فروش رساندید. احتمال دارد یکی از آمریکایی‌هایی باشید که واقعا معتقدند ترامپ آمریکا را بار دیگر متعالی خواهد کرد و مهم‌ترین نگرانیتان این است که چرا بقیه درک نمی‌کنند که او یک نابغه با رفتاری باثبات است.

 در ادامه این مطلب آمده است: سال ۲۰۱۸ برای من سال خوبی بود: آخرین کتابم به چاپ رسید. دشوار است به وضعیت رو به وخامت دنیا نگاه کرد و نگران نبود که آمریکا چه مسیری را در پیش گرفته است. بزرگترین دلواپسی من این است که شتاب تحولات و وسعت چالش‌های موجود، بر توان پاسخگویی ما اثر منفی بگذارد؛ وضعیتی که توماس هومر-دیکسون، بیست سال پیش نسبت به آن هشدار داده بود و من در آن زمان آن را بدبینانه می‌دانستم. ترکیبی از تخریب محیط زیست، تغییر موازنه قوای جهانی، پیشرفت‌های چشمگیر فناوری و تنزل صلاحیت سیاسی، آینده تاریکی پیش روی ما گسترده آن هم در عصری که هنوز تعداد انگشت شماری از کشورها دارای این قابلیت هستند که خرابی های بزرگی به بار بیاورند.

اما به جای بدبینی‌ها و منفی بافی در آغاز سال نو، من تصمیم گرفتم به نیمه پر لیوان نگاه کنم. با تمام نگرانی‌هایی که دارم، امیدوارم شاهد اتفاقات خوبی نیز در سال ۲۰۱۹ باشیم. نمی‌گویم که حتما رخ می‌دهند اما ناممکن نیز نیستند. پس بدون معطلی برویم به سراغ فهرست ده‌گانه امیدها و آرزوهای من برای سال ۲۰۱۹:

۱- پایان جنگ در یمن: این جنگ کابوسی برای بشریت و فاجعه‌ای راهبردی است و مقصران زیادی را برای آن می‌توان یافت. این نتیجه سیاستی ظالمانه طی سالهای متمادی است و ما آمریکایی‌ها باید هم به خاطر حمایت از هجوم نظامی عربستان و هم مداخلاتی که در سال‌های قبل داستیم، شرمگین باشیم. همه جنگ‌ها رنج و تعبیر مردم عادی را در پی دارند اما چنین رنج طولانی برای مردم عادی آن هم بدون اهدافی مشروع کم‌سابقه است. روزنه‌های امید برای پایان جنگ به وجود آمده اما هنوز به اصرار مداوم جهانی بر لزوم آتش‌بس نیاز هست. خیلی بد است که داماد ترامپ و تئوریسین طرح صلح فلسطین و اسراییل، اینجا حضور ندارد که این بحران را برای ما حل کند!

۲- فیصله قضیه برگزیت: معتقدم ایده خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا کار بی هدفی بود که سیاستمداران جاه‌طلب برای منافع شخصی خود آن را به مردم این کشور قالب کردند. این نشان می‌دهد که چرا حکمرانی از طریق رفراندوم، ایده خوبی نیست. روز موعود یعنی ۲۹ مارس به سرعت نزدیک می‌شود و هنوز کسی نمی‌داند پس از آن چه رخ خواهد داد یا چه آثاری بر کشور خواهد داشت. امیدوارم بدترین سناریوهای احتمالی وارونه شوند و این داستان غم‌انگیز به طریقی به سازش ختم شود.

۳_احیای نهادهای دموکراتیک: یکی از تناقضات حیات سیاسی معاصر، وسواس هدایت کشورها است، آن هم در دوره‌ای که رهبران کارآمد به وفور یافت می‌شوند. به دانش‌آموزان خصایص رهبری موفق را آموزش می‌دهیم و تئوریهای مختلف درباره کیفیات رهبری موثری بار دیگر مد شده است. مردان قدرتمند دیکتاتورمآب در تعداد زیادی از کشورها سر مار آمده‌اند. اما به هر طرف که می‌نگریم، درمی‌یابیم که این رهبران به طرز مضحکی ناکارآمد هستند. امثال ترزا می، مکرون، بوریس جانسون و ترامپ نمونه‌های خوبی هستند. قبول دارم که حکمرانی بر جوامع پیچیده کار دشواری است اما تعداد رهبران برجسته‌ای که به نظر می‌رسد هنر اصلی‌شان شلیک به پای خود است، به طرز چشمگیری افزایش یافته است. نیازی نیست که به دوران گذشته احساس نوستالژیک داشته باشید تا دریابید که کیفیت رهبری سیاسی در دموکراسی‌های معاصر، سیر نزولی پیدا کرده است. همتایان مستبد این رهبران هم چندان عملکرد بهتری نداشته‌اند. ترکیه تحت رهبری اردوغان از کشوری که با هیچ یک از همسایگانش مشکل نداشت، به کشوری تبدیل شده که با همه مشکل دارد. روسای جمهور چین و روسیه و ولیعهد عربستان، موفق شدند که قدرت خود را داخل کشورشان تثبیت کنند اما سال گذشته همه آنها آماج حملات خارجی قرار گرفتند. برای من این به معنای این است که دیگر به افراد برجسته و کاریزماتیک نیازی نداریم و بهتر است به دنبال تأسیس نهادهای موثر دموکراتیک برویم. امیدوارم در سال ۲۰۱۹ شاهد تعهد مجدد همه به حاکمیت قانون، حمایت بیشتر از روزنامه‌نگاران و احترام به ارزش‌های مردم سالارانه باشیم.

۴- پیشرفت در تغییرات اقلیمی: یکی از مأیوس‌کننده ترین اتفاقات سال ۲۰۱۸ برای من آشکار شدن شواهد بیشتری از تاثیر مخرب بشر بر محیط زیست و انکار این موضوع از سوی دولت ترامپ بود. اما در اینجا نیز شاهد پیشرفت‌های اندکی مانند توافق اخیر در لهستان بودیم. امیدوارم این گام‌های مثبتی در سال آینده ادامه بیابند و آمریکا نیز به طور جدی وارد این موضوع شود.

۵- گزارش مولر: من مخالف کسانی هستم که خواهان بسته شدن سریعتر پرونده احتمال ذدخالت روسیه در انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا توسط بازرس ویژه مولر هستند چرا که در این مسائل دقت از سرعت اهمیت بسیار بیشتری دارد. از آن مهمتر امیدوارم صرفنظر از نتیجه نهایی، مولر و دستیارانش موفق شوند پرونده خود را در سال آینده به اتمام برسانند. مردم آمریکا حق دارند بدانند که در چه موقعیتی قرار دارند.

۶-یک کاخ سفید آرامش‌بخش: این آرزوی من به خصوص در سایه آرزوی قبلی، چندان شدنی به نظر نمی‌رسد اما این آشوب بی‌سابقه میان کارمندان کاخ سفید برای آمریکا مناسب نیست. ترامپ به هوادارانش گفته بود که فقط بهترین‌ها را به کار می‌گمارد اما معلوم شد که گوش شنوایی برای حرف نخبگان ندارد و سریعتر از تغییر لباسهای لیدی گاگا، همکاران مثمرثمر خود را کنار می‌گذارد. با احتساب عادت او برای مقصر دانستن همه غیر از خودش برای مشکلات، دشوار است که انتظار داشته باشیم منتصبان جدید او عمر طولانی تری از پیشینیان خود در مقام انتصابی داشته باشند. اما من می‌توانم امیدوار باشم، نمی‌توانم؟

۷-صلح در سوریه: همانند یمن، کشتار و جنگ داخلی در سوریه نیز یک برنده واقعی ندارد. اسد نجات پیدا کرده اما کشوری که بر آن حکمرانی می‌کند، نابود شده است. ایران و روسیه موفق شدند او را در قدرت نگه دارند اما منفعت راهبردی محدودی در ازای آن کسب می‌کنند که آن هم به بقای حکومت اسد بستگی دارد. آمریکا، اروپا، ترکیه و اعراب نیز که در این جنگ مداخله کردند، افتخاری به دست نیاوردند. در آینده تمام چیزی که می‌توانیم آرزویش را داشته باشیم، پایان کشتار و بازگشت ثبات به این کشور است. هرچند ممکن است برای بسیاری نفرت انگیر باشد اما بهترین راهکار در حال حاضر توافقی است که موقعیت اسد را تثبیت کند، از حقوق اقلیت‌ها مانند مخالفان کرد محافظت کند و به مداخلات خارجی در این کشور برای ساقط کردن حکومت دمشق پایان دهد. من از این نتیجه راضی نیستم اما سایر راهکارها نتیجه‌ای جز تطویل جنگ، کشتار بیشتر مردم بیگناه و بازگشت داعش نخواهد داشت.

۸- احیای دیپلماسی آمریکایی: بسیاری از بزرگترین پیروزی‌های آمریکا در حوزه سیاست خارجی، ماهیتی دیپلماتیک داشته‌اند و نه نظامی. (مانند طرح مارشال، صلح اسراییل و مصر و اتحاد آلمان شرقی و غربی) اما حتی پیش از ظهور ترامپ نیز از توجه به دیپلماسی در کاخ سفید کاسته شده بود. دولت ترامپ که یک فاجعه در حوزه دیپلماسی آمریکا تلقی می‌شود. وزیر امورخارجه قبلی، تیلرسون نیت خوبی داشت اما عرضه آن را نه و جایگزین او پومپئو، ترکیب نامطلوبی از عدم صداقت، گزافه‌گویی و فقدان دستاورد به بار آورده است. رییس‌جمهوری و مشاور امنیت ملی یعنی بولتون هم اعتقاد چندانی به دیپلماسی ندارند.

برای سال ۲۰۱۹ تنها آرزوی معتدلی دارم و این است که پومپئو درک کند داشتن دیپلمات‌های ماهر و مطلع یک دارایی واقعی است و تلاش کند ظرفیت‌های دیپلماتیک آمریکا را احیا کند. بنابراین اتفاقاتی مانند معرفی نائورت، گزارشگر سابق تلویزیون فاکس‌نیوز به عنوان نماینده آمریکا در سازمان ملل، علامت خوبی نیست اما من امیدم را حفظ می‌کنم.

۹-یک راهبرد منسجم: اگر دقت زیادی به خرج دهید، در نهایت خواهید توانست یک راهبرد اصلی را ببینید که دولت ترامپ از ابتدا به دنبال آن بود. ترامپ اشتباه نمی‌کند که به اروپا فشار می‌آورد تا هزینه‌های دفاعی خود را برعهده بگیرد، یا نظامیان آمریکایی را از سوریه و افغانستان خارج کند و با نفوذ منطقه‌ای چین و رویه های غیررقابتی تجاری آن مقابله کند. اما مشکل اینجاست که کسی در دولت موفق نشده یک راهبرد اصلی در ورای این تصمیمات با مسیر روشن پیگیری این اهداف را برای عموم آشکار کند. به عنوان مثال برای مقابله با چین، آیا ترک پیمان تجاری ترانس پاسیفیک یا درگیری با شرکای ارزشمند تجاری مانند مکزیک، کانادا، کره جنوبی و اتحادیه اروپا کار درستی است. برای سال آینده امید دارم کسی در دولت ترامپ پیدا شود که به ما بگوید دولت فکر می‌کند به دنبال چه دستاوردی است و این سیاست‌های مختلف چگونه قرار است به هم کنند تا در نهایت به هدف موقعیت ممتاز آمریکا دست یابیم.
۱۰- نزدیکی به روسیه: من از هوادارن پوتین نیستم و خدا را شاکرم که در روسیه زندگی نمی‌کنم. اما دوست دارم در کشوری زندگی کنم که در آن بیان عقاید مخالف، باعث به دردسر افتادن گوینده نشود. با این حال معتقدم تلاش برای حل اختلافات موجود میان آمریکا و روسیه به نفع همه تمام می‌شود. کاهش نفوذ روسیه در اوکراین، توقف مداخله در امور داخلی کشورهای اروپایی و پایان دادن به قتل مخالفاندر خارج از کشور، به نفع اروپا تمام می‌شود. رفع تحریم‌های اروپا و آمریکا و کاهش نگرانی از بسط ناتو‌ به سوی شرق نیز برای روسیه مطلوب خواهد بود. تضعیف اتحاد مسکو و پکن نیز برای آمریکا دستاورد خوبی خواهد بود.

متاسفانه باوجود اخبار حاکی از روابط ترامپ با مسکو، ترامپ آخرین کسی خواهد بود که احتمالا چنین دستاوردهایی بتواند به دست بیاورد. به همین دلیل است که امیدوارم گزارش مولر به سرانجام خوبی برسد و مجلس دموکرات تفحصی بی‌پایان مانند تلاش جمهوری‌خواهان در قضیه حمله به سفارت آمریکا در بنغازی به را نیندازد. با این حال امیدوارم در سال ۲۰۱۹ شاهد آب شدن یخ روابط فعلی با مسکو باشیم. تلاش برای تعمیم توافق استارت و کنترل تسلیحات موشکی و اتمی، می‌تواند نمایانگر خوبی برای حسن نیت دو طرف باشد.

به عنوان یک رئالیست، باید بگویم که معتقد نیستم تمام این اتفاقات مطلوب قطعا در سال ۲۰۱۹ رخ خواهند داد. اما همانطور که اندرو دافرنس به رفیقش در فیلم رهایی شوشانک می‌نویسد: «به یاد داشته باش که امید چیز خوبی است، شاید بهترین چیز است، و هیچ چیز خوبی هرگز نمی‌میرد». اگر حتی برخی از آرزوهای من تحقق یابند، شاهد بهبود اوضاع جهان نسبت به سال ۲۰۱۸ خواهیم بود.
عضویت در خبرنامه
نام:
ایمیل:
* نظر: