آخرین اخبار
کد خبر : ۶۵۲۰۵
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۹ - ۲۰ مرداد ۱۳۹۷ - 11 August 2018
اخیرا محمود احمدی‌نژاد با انتشار کلیپی، از روحانی خواست به عنوان مقصر وضعِ موجود از ریاست دولت کنار برود
«اگر به خاطر میزان تقصیر در وضع موجود روحانی باید استعفا دهد، احمدی‌نژاد باید به‌ عنوان عامل اصلی فریزشدن مناسبات خارجی، بهم‌ریزی ساختارها، فروپاشی اخلاق، نابودی نسل دهه شصت، نهادینه‌سازی دروغ در اداره کشور، به باد دادن صدها میلیارد دلار، به وجود آوردن بحران ۸۸ و ایجاد شکاف عمیق میان حاکمیت و مردم و نخبگان، باید اعدام می‌شد!»
«پنجشنبه گذشته، محمود احمدی‌نژاد با انتشار کلیپی، از حسن روحانی خواست به عنوان مقصر وضعِ موجود از ریاست دولت کنار برود. او اقتصاد را در آستانه فروپاشیِ کامل و اعتماد عمومی را نزدیک به صفر توصیف کرد.

 روزنامه ابتکار در سرمقاله خود به قلم محمدعلی وکیلی، نماینده مردم تهران در مجلس دهم شورای اسلامی نوشت:به نظرم چند نکته باید به این افاضات اضافه کرد:


۱- روحانی قطعاً هم در به‌ وجود آمدنِ وضعِ موجود و هم در عدمِ برون رفت از این وضع مقصر است اما سهمش در این دو تقصیر، به یک اندازه نیست. یعنی او در پیش آمدنِ وضعِ فعلی کمتر از ۱۰ درصد نقش داشته است. این در حالی است که در عدمِ برون رفت از این وضع بیش از پنجاه درصد مقصر است! لذا حتماً بخشی از مسئولیتِ وضعِ کنونی، بر عهده او است.

۲- پانزده سال پیش، وضعِ سیاست خارجی ما تا حدی مشابه شرایط کنونی بود. ما بسیاری از پروتکل‌های بین‌المللی مربوط به هسته‌ای را پذیرفتیم، بازرسان آژانس را به ایران راه دادیم و نهایت همکاری را با آنها داشتیم. دست آخر اما، آمریکای جورج بوش تمام قد مقابل ما ایستاد و به اصطلاح ما را «محور شرارت» خواند.

در همان میان اما، اروپا ساز دیگری زد. بسیاری از مسئولان دول اروپایی حملات رئیس‌جمهوری آمریکا علیه ایران را محکوم کردند. لذا حملات و اقدامات آمریکا علیه ایران نتوانست اجماع جهانی را برانگیزد لذا به‌ رغم این که شمشیر بوش از رو بسته شده بود اما چندان که او می‌خواست نمی‌بُرید!

۳- سدِ «اجماع‌ناپذیری» اما با روی کار آمدنِ محمود احمدی‌نژاد شکسته شد. مواضع او، جهان را علیه ایران بسیج کرد. ما را به ذیل فصل هفت شورای امنیت بردند و سخت‌ترین قطع‌نامه‌ها علیه ما صادر شد. هنوز ما از آثار آن فشارها نتوانستیم رها شویم.

در آن دوران به اقتصاد ایران آسیب‌هایی وارد شد که هنوز از آن رنج می‌بریم. هر چند باز هم تاکید می‌کنم دولت روحانی این فرصت را داشت و دارد که خیلی از آن آسیب‌ها را جبران کند اما عنایتی نمی‌کند و کرامتی به‌ خرج نمی‌دهد!

۴- پوپولیسم، همان که به‌جانِ ما افتاده و هم حکومت را از کارکرد انداخته و هم زهوارِ اخلاقِ جمعیِ ما را کشانده، میراثِ خودِ محمود احمدی‌نژاد است. او ابتدا بنای این بی‌رسمی و بی‌قائدگی را نهاد. جالب است که اوجِ این تخمِ لق در استیضاحِ وزیرِ کارش گذاشته شد و در این دوران هم هرگاه وزیرِ کارِ روحانی به مجلس می‌آید یادِ احمدی‌نژاد زنده می‌شود! انگار قصه این وزارت با او پیوند خورده است!

میراثِ امروزِ او، یعنی پوپولیسم، چندان است که از دیگر دست‌پختِ او، یعنی تحریم، مخاطرات بیشتری دارد. تحولات ایران به گونه‌ای پیش می‌رود که شوربختانه پوپولیسم هر روز قوت بیشتری می‌گیرد. حواشی جلسه استیضاح ربیعی خود شاهدی بر این مدعاست. این که نام فرزند دکتر پزشکیان در انظار میلیون‌ها نفر بیان شود و از کارمندیِ او، برغم شایستگی‌هایش، روایتِ «رانت‌گونه» شود، خودنمونه کوچکی از رفتار پوپولیستیِ اخلاق‌ستیز و عوام‌پسند است. با این که در روز استیضاح بنده تمام سعی خود را برای انصراف پزشکیان از حضور پشت تریبون به کار بستم و با برخی از همکارانِ امیدی جر و بحث بسیار داشتم و معتقد بودم سرمایه‏‌ای چون پزشکیان را نباید به به‌ پای ربیعی هزینه کرد اما کار آقای پورابراهیمی را نمی‌پسندم؛ چرا که پزشکیان می‏‌توانست همچون بسیاری از پزشکان در ماه صدها میلیون تومان درآمد داشته باشد و نیازی به حضور دخترش در یک شرکت دولتی نباشد. با این حال او ترجیح می‌دهد معاینات و بسیاری از عمل‌هایش مجانی باشد و البته دخترش هم کارمند باشد. حمایتش از ربیعی از نظر بنده صحیح نبود اما نام بردن از دخترش به ناحق تداعی کننده اقدام احمدی نژاد در نشان دادن عکس خانم رهنورد بود؛ اقدامی که پایه ویرانی و فروپاشی اخلاق شد.

۵- اگر به خاطر میزان تقصیر در وضع موجود روحانی باید استعفا دهد، احمدی‌نژاد باید به‌ عنوان عامل اصلی فریزشدن مناسبات خارجی، بهم‌ریزی ساختارها، فروپاشی اخلاق، نابودی نسل دهه شصت، نهادینه‌سازی دروغ در اداره کشور، به باد دادن صدها میلیارد دلار، به وجود آوردن بحران ۸۸ و ایجاد شکاف عمیق میان حاکمیت و مردم و نخبگان، باید اعدام می‌شد! اکنون نیز آزادی عملِ او برغم این سیاهه‌ عملکرد و در حبس و حصر ماندنِ بزرگان این نظام، خود مهم‌ترین دلیل بر بی‌اعتمادیِ روزافزونِ مردم شده است. وقتی احمدی‌نژاد را در حالی می‌بینم که از مشکلات کنونی می‌گوید و برای مردم دل می‌سوزاند، به‌ ناگاه یاد این مصراع می‌افتم: «ﺧﻮﺩ ﻣﯽﮐﺸﯽ ﺍﯼ ﺣﺎﻓﻆ، ﺧﻮﺩ ﺗﻌﺰﯾﻪ ﻣﯽﺩﺍﺭﯼ.»


او زودتر از دوستانش باید در اوین اتراق می‌کرد ولی...

احمدی‌نژاد در دوران دولت خود تعداد زیادی تخلفات قانونی داشته است. حتی اگر یک مورد آنها را به دادگاه می‌کشید او زودتر از دوستانش باید در اوین اتراق می‌کرد ولی باعث تأسف است که تخلفات حقوقی و قانونی او نه تنها رسیدگی نشد، بلکه بارها از سوی مسئولان محترم قضایی اعلام شد که به وقت مناسب رسیدگی خواهد شد. اتفاقاً او نیز برای گریز از این رسیدگی فرار به جلو کرده است و تیغ تیز حمله خود را متوجه جاهایی می‌کند که مشروعیت رسیدگی‌های قضایی علیه خود را زایل کند.

روزنامه ایران نیز در همین‎باره نوشته است: «هر کس که آخرین فیلم کوتاه سخنان رئیس‌جمهوری دوران ۸۴ تا ۹۲ را دیده باشد، جز اظهار تعجب و تأسف نمی‌تواند واکنش دیگری از خود نشان دهد. مسأله این نیست که آیا افراد جامعه حق اظهار نظر دارند یا خیر؟ به طور قطع همه حق اظهار نظر دارند و حتی می‌توانند خواستار عزل یا استعفای هر مقام حکومتی شوند. اگر جامعه ما همواره از چنین آزادی برخوردار بود، به‌ طور قطع وضع امروزمان بسیار بهتر از این می‌بود که هست. اگر وضع امروز را بر آن دوران ترجیح می‌دهیم، یک دلیل آن این است که امروز هر کس می‌تواند خواهان استعفا یا کنار رفتن دولت شود بدون این که چون گذشته، دغدغه ساقط شدن از زندگی را داشته باشد. اگر این آزادی در آن دوران وجود داشت، به‌ طور قطع کار به جایی نمی‌رسید که امروز هستیم. آن روز هر کس که کوچک‌تر از گل به وی می‌گفت، از هست و نیست ساقط می‌شد و چه بسیار فرهیختگانی که به همین علت زبان در کام کشیدند و صبر پیشه کردند تا بلکه این وضع بگذرد، که خوشبختانه گذشت. هر چند با زیان فراوان به کشور و ملت.

پرسشی که اکنون پیش روی هر شهروند متعهدی به ایران و سرنوشت ایران وجود دارد این است که چرا برخی افراد که در بالاترین سطوح قدرت بودند و دوران آنان سراسر تخلف از قانون بود، اکنون که از آن جایگاه افتاده‌اند، چنین در نقش انتقادی و مخالف‌خوانی عمل می‌کنند که اپوزیسیون برانداز نیز انگشت حیرت به دهان می‌گیرد!‍ در یک کلام می‌توان گفت که بی‌توجهی به قانون و حاکمیت، ریشه همه این مفاسد است. احمدی‌نژاد در دوران دولت خود تعداد زیادی تخلفات قانونی داشته است. حتی اگر یک مورد آنها را به دادگاه می‌کشید او زودتر از دوستانش باید در اوین اتراق می‌کرد ولی باعث تأسف است که تخلفات حقوقی و قانونی او نه تنها رسیدگی نشد، بلکه بارها از سوی مسئولان محترم قضایی اعلام شد که به وقت مناسب رسیدگی خواهد شد. اتفاقاً او نیز برای گریز از این رسیدگی فرار به جلو کرده است و تیغ تیز حمله خود را متوجه جا‌هایی می‌کند که مشروعیت رسیدگی‌های قضایی علیه خود را زایل کند. دستگاه قضایی نمی‌توانست رسیدگی به پرونده‌های وی را به تأخیر اندازد. همچنان که اگر رسیدگی به پرونده معاون اول او را زودتر و بموقع انجام می‌دادند، احتمال زیاد او هیچ‌گاه به‌ جایگاه معاون اولی نمی‌رسید و این همه خسارت سیاسی به بار نمی‌آمد.

رسیدگی به این پرونده‌ها نیز باید مبتنی بر اصول حقوقی باشد. یار غار احمدی‌نژاد که یک رقم تخلف او برداشت ۱۶ میلیارد برای دانشگاه اختصاصی خودشان است که نه ثبت رسمی شده و نه حتی جایی دارد و نه دانشجویی و باید برای ارتکاب چنین جرمی مجازات شود، امروز طلبکار تمام‌عیار شده است و به جای پاسخ دادن درباره تخلفات و جرایم خودشان در مقام بازپرس قرار گرفته‌اند. اگر آن روزی که برای رسیدگی به صلاحیت جسمی و روانی ریاست‌جمهوری  که برخی افراد معتقد به تست روانشناسی و روانپزشکی نامزد ریاست‌جمهوری بودند، شورای نگهبان جدیت به‌ خرج می‌داد و فردی را که از این نظر مشکوک می‌نمود برای سنجش سلامت روح و روان نزد پزشکان معتبر می‌فرستاد، در این صورت امروز شاهد آن نبودیم که متولیان دوران فراموش نشدنی ۸۴ تا ۹۲ مدعی اصلاح امور شوند. او حتی نیاز به مراجعه به روانشناسی و روانپزشکی نیز نداشت، کافی بود جملات و اظهارات او تحلیل شود تا ماجرا روشن گردد. کسانی که به سهولت به مراجع تقلید دروغ گفتند و حتی زحمت تکذیب را هم نکشیدند، امروز پرچمدار مبارزه با بی‌عدالتی شده‌اند؟ آنان که ۸۰۰ میلیارد درآمد نفتی را نابود کردند و حتی برای خاطر خدا تعداد شاغلان را اندکی نیز اضافه نکردند، در حالی که حداقل ۵ میلیون شغل باید ایجاد می‌کردند، امروز باید پشت میز محاکمه و در حال پاسخگویی باشند، نه، دیروز باید در این جایگاه می‌بودند و امروز هزینه‌های نابخردی و سوءمدیریت و فساد خود را بپردازند.

آن چه مسلم است این است که اکنون عدم رسیدگی قضایی موجب شده‌ است تا او به فرافکنی‌هایش ادامه دهد. همچنان که رد صلاحیت وی در سال ۹۶ نیز کارآیی کافی برای رساندن پیام خود به جامعه را نداشت. او اکنون به مثابه استخوانی است که در گلوی سیاست ایران گیر کرده است. در شرایط کنونی مسأله این است که نگاهی به گذشته شود و ارزیابی کرد که مقصر اصلی در جریان این فرآیند و صعود سیاسی ناحق این افراد ناتوان و متخلف چه‌ کسانی بوده‌اند؟ البته پاسخ واقعی منحصر به این دو مواردی که نوشتیم نمی‌شود ولی در مقام اجرای قانون باید نشانه تقصیر را متوجه کسانی کرد که باید از حاکمیت قانون دفاع می‌کردند و نکردند.»

تاج‌گردون: احمدی‌نژاد و رضا پهلوی هر دو یک حرف را می‌زنند/ برخی احمدی‌نژاد را پررو کردند

غلامرضا تاج‌گردون نیز با اشاره به اظهارات اخیر احمدی‌نژاد، اظهار کرد: احمدی‌نژاد همانند سال‌های گذشته همچنان یک پدیده است. در سال ۹۱ و در دولت او ارز سه برابر شد. ما آن زمان سوال از رییس‌جمهوری را مطرح کردیم، ایشان گفته بود اگر این سوال را مطرح کنید من در مجلس برخی حرف‌ها را می‌زنم، گفتند سوال را مطرح نکنید. ما هم گفتیم مصلحت نیست و آن را مطرح نمی‌کنیم اما در زمان استیضاح وزیر کار ایشان آن حرف‌ها را زد و از آن روز تا حالا هم مرتب همین حرف‌ها را می‌زند.

وی معتقد است: اگر آقای احمدی‌نژاد امروز چنین صحبت‌هایی را مطرح می‌کنند به نظرم باید ریشه‌اش را در آنهایی دنبال کنیم که در سال ۸۸ پشت سر این آدم آمدند و او را پررو کردند یا کسانی که در سال ۸۴ او را در بلندی نشاندند و حالا هر کاری می‌کنند، نمی‌توانند او را پایین بیاورند و با او برخورد هم نمی‌کنند.

این نماینده مجلس اضافه کرد: مردم کلا به این موضوع مشکوک هستند، من هم مشکوکم. اگر من این حرف یا نصف این حرف‌ها را بزنم حتی با وجود مصونیت سیاسی نمایندگی و در صورتی که این حرف‌ها را در مجلس بزنم چه برخوردی با من خواهد شد؟ او که مصونیت سیاسی هم ندارد اما همه را دزد می‌خواند و حتی می‌گوید چرا با این افراد برخورد نمی‌شود یا چرا رییس قوه قضاییه فلان کار را نمی‌کند. ممکن است مردم هم فکر کنند حتما او چیزی در چنته دارد و او هم از فضایی که به وجود می‌آید حداکثر سوء استفاده را می‌کند و حرف‌هایی را می‌زند که خودش هم می‌داند غلط است.

رییس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس خاطرنشان کرد: وضعیت زمان آقای احمدی‌نژاد بخصوص در دور دوم ریاست‌جمهوری ایشان وحشتناک بود اما متاسفانه حافظه تاریخی ما قدری ضعیف است. الان احمدی‌نژاد و رضا پهلوی هر دو یک حرف را می‌زنند با این تفاوت که احمدی‌نژاد اینجا نشسته و او در آمریکاست. مردم می‌خواهند با چه کسی همراهی کنند؟ با احمدی‌نژاد؟ اگر نسل نو بخواهد کسی را انتخاب کند کدام یک را انتخاب می‌کند؟

به نوشته خبرگزاری ایسنا؛ وی با بیان اینکه احمدی‌نژاد از سوی یک جریان سیاسی درون حاکمیت حمایت می‌شود، یادآور شد: این جریان،‌ جریانی است که روبروی دولت قرار دارد و خواسته یا ناخواسته ریشه حکومت را می‌زند؛ احمدی‌نژاد خواسته و برخی از کسانی که از این حرف‌ها خوششان می‌آید ناخواسته.
برچسب ها: احمدی نژاد ، روحانی
عضویت در خبرنامه
نام:
ایمیل:
* نظر: