کد خبر : ۶۱۴۳۴
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۸ - ۱۹ خرداد ۱۳۹۷ - 09 June 2018
زیان‌های تضعیف برند پتروشیمی ایران و پیشنهاد ویژه دانش نفت برای مدل تمرکزگرایی از طریق ایجاد بازوی تجاری بین‌المللی؛
خصوصی‌سازی در ایران، معنایی متفاوت از مفهوم شناخته‌شده آن در اقتصاد امروز جهان پیدا کرد. در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، راهکار رشد اقتصاد ایران و سهیم کردن عموم مردم در اقتصاد، ملی کردن بانک‌ها، شرکت‌ها، سازمان‌ها و کارخانه‌های شناخته شد.
 خصوصی‌سازی در ایران، معنایی متفاوت از مفهوم شناخته‌شده آن در اقتصاد امروز جهان پیدا کرد. در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، راهکار رشد اقتصاد ایران و سهیم کردن عموم مردم در اقتصاد، ملی کردن بانک‌ها، شرکت‌ها، سازمان‌ها و کارخانه‌های شناخته شد. اما نزدیک به دو دهه طول کشید تا زیان‌های حرکت در این مسیر اشتباه مشخص شود. جهان به سمت خصوصی‌سازی اقتصاد حرکت کرده بود و ما در ایران به سمت دولتی سازی رفته بودیم. بنابراین مسیر حرکت اصلاح شد. خصوصی‌سازی، به‌عنوان یک راهکار اساسی برای تحرک بخشیدن به اقتصاد کشور معرفی شد و حرکت در مسیر خصوصی‌سازی با ابلاغیه مقام معظم رهبری درباره اصل ۴۴ قانون اساسی که خصوصی‌سازی را یک تکلیف قانونی تلقی می‌کرد، با سرعت بیشتری پی گرفته شد. اما این بار هم خصوصی‌سازی از معنای واقعی تهی شد.

موج واگذاری‌ها در اقتصاد ایران، صرفاً نام خصوصی‌سازی داشت و در خوشبینانه ترین حالت، واگذاری و در حالتی بدبینانه، اختصاصی سازی بود. موج خصوصی‌سازی یا بهتر است بگوییم واگذاری، خیلی زود به سراغ پتروشیمی آمد. صنعت پتروشیمی ایران که چه از نظر ساختار، چه تولید و چه صادرات، از سازمان‌های کارآمد اقتصادی ایران محسوب می‌شد، در مقابل خصوصی‌سازی غیر کارشناسی تاب نیاورد و برند معتبر NPC آن‌قدر تضعیف شد که دیگر یارای رقابت با رقبای منطقه‌ای را هم نداشت. قرار بود صنعت پتروشیمی ایران در چشم‌انداز بیست‌ساله کشور که تنها ۷ سال به رسیدن به آن فاصله داریم، قدرت اول منطقه شود، اما واگذاری غیرکارشناسی، موقعیت آن را آنقدر تنزل داد تا نه‌تنها در دنیا بلکه در منطقه نیز حرف چندانی برای گفتن نداشته باشد.

آن‌هایی که صنعت پتروشیمی ایران را می‌شناسند، می‌دانند که زمانی نه‌چندان دور، برند پتروشیمی ایران آن‌قدر معتبر بود که برای دریافت فاینانس‌های بین‌المللی به‌مثابه یک تضمین عمل می‌کرد، اما امروز نه‌تنها این برند، در حوزه تولید، امکانات چندانی ندارد، بلکه در بازرگانی و صادرات محصولات پتروشیمی هم به یک نام معمولی تبدیل‌شده و همه این‌ها حاصل اشتباهات فراوان در مقوله‌ای به نام خصوصی‌سازی در صنعت پتروشیمی است.


پتروشیمی ایران، از امتیازات منحصربه‌فرد تا رقبای قدرتمند

صنعت پتروشیمی ایران در حوزه‌های خوراک، تولید و فروش از امتیازات منحصربه‌فرد فردی برخوردار است. امتیازاتی که موجب می‌شود کارشناسان، مزیت‌های صنعت پتروشیمی در ایران را مزیت‌هایی بی‌بدیل بدانند. اتکا به خوراک فراوان، مهم‌ترین مزیت نسبی صنعت پتروشیمی در ایران است که اگر آن را در کنار دسترسی به آب فراوان، آن‌هم در مهمترین مبادی صادراتی کشور قرار دهیم، درمی‌یابیم که تا چه حد شرایط برای توسعه صنعت پتروشیمی ایران آماده و زیرساخت‌ها، فراهم است. اما این شرایط، همواره یکسان نیست و با درجا زدن و گاه عقب‌گرد ما با تصمیمات اشتباه و غیر کارشناسی، و پیشرفت‌های رقبای منطقه‌ای و جهانی، اندک‌اندک، عقب‌ماندگی ما به حدی می‌رسد که جبرانش کار ساده‌ای نخواهد بود. مگر آنکه مسیر حرکت اصلاح شود.

بهره‌برداری از منابع جدید خوراک در جهان و سرمایه‌گذاری گسترده در صنعت پتروشیمی در سراسر جهان نشان می‌دهد که ایران دیگر نمی‌تواند به‌راحتی در عرصه بین‌المللی در صنعت پتروشیمی قد علم کند. هم در منطقه خلیج‌فارس و هم در آسیا و آفریقا و هم در آمریکای شمالی، سرمایه‌گذاری گسترده‌ای برای افزایش ظرفیت تولید صنعت پتروشیمی صورت گرفته تا رقابت را فشرده‌تر از قبل کند و آن کشورهایی در این رقابت بازنده خواهند بود که راهکارهای رقابت در چنین بازار فشرده‌ای را به‌خوبی شناسایی نکنند و بر مسیرهای طی شده و پرهزینه و کم ثمر تاکید داشته باشند.

رشد ظرفیت محصولات شیمیایی – پتروشیمیایی در منطقه خاورمیانه در سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵، هرسال بیش از ۵ درصد بوده است. اما در سایر مناطق جهان نیز شاهد رشد روزافزونی بوده‌ایم. رشد ظرفیت محصولات شیمیایی – پتروشیمیایی در آفریقا و خاورمیانه که در سال ۲۰۱۳ حدود ۳.۸ درصد بوده در سال ۲۰۱۵ به ۴.۵ درصد افزایش‌یافته است. این رشد در همین مدت‌زمان، در آمریکای شمالی از ۱.۴ درصد به ۳.۷ درصد و در اروپای غربی از ۰.۳ درصد به ۱.۹ درصد رسیده تا میانگین جهانی این رشد که در سال ۲۰۱۳ حدود ۲.۷ درصد بوده، در سال ۲۰۱۵ به ۳.۶ درصد افزایش یابد. این ظرفیت‌های جدید به‌ویژه در سال‌های اخیر در کشورهایی ایجادشده که قبلاً سهم اندکی در پتروشیمی جهان داشتند. به‌عنوان نمونه، بیشترین طرح‌های جدید در خاورمیانه، علاوه بر عربستان که غول پتروشیمی خاورمیانه محسوب می‌شود، در عمان و امارات به بهره‌برداری رسیده است. کمبود خوراک گاز در منطقه موجب شده سابیک، غول پتروشیمی عربستان، طرح تبدیل مستقیم نفت خام به محصولات شیمیایی را در دستور کار قرار دهد. در آن‌سوی دنیا هم آمریکا به دلیل دسترسی فراوان به منابع گاز شیل، سرمایه‌گذاری ۱۰۰ میلیارد دلاری در صنایع پتروشیمی انجام داده است. روند بهره‌گیری از گاز در اروپای شرقی هم برای توسعه پتروشیمی افزایش‌یافته است. اما آسیا روند سریع‌تری را تجربه می‌کند. یکی از اهداف رشد واردات آلان جی توسط چین و هند و همچنین مالزی، توسعه صنایع پتروپالایشگاهی است.

در چنین بازار رقابت گسترده‌ای، ما در ایران به‌جای پر و بال دادن به صنعت پتروشیمی، بال‌های پرواز آن را قیچی کرده‌ایم و بدون توجه به مزیت‌های نسبی منحصربه‌فرد صنعت پتروشیمی در ایران که برای سایر کشورهای جهان، برخورداری از همه آن‌ها در یک مکان، شبیه به یک رویاست، با واگذاری‌های اشتباه، موانع جدیدی در مسیر حرکت صنعت پتروشیمی ایجاد کردیم و نه‌تنها برند NPC، بلکه برند بازرگانی پتروشیمی یعنی PCC را هم تضعیف کردیم.

 

فروش، حلقه حیاتی زنجیره ارزش در پتروشیمی

برای صنعت پتروشیمی در ایران که قرار است قدرت اول منطقه باشد و در جهان، همواره نامی شناخته‌شده بوده، فروش و بازرگانی از اهمیت فراوانی برخوردار است. اما کاهش قیمت انرژی و بهره‌گیری از منابع جدید خوراک و افزایش چشمگیر ظرفیت صنعت پتروشیمی در سراسر جهان، مزایای سنتی صنعت پتروشیمی در ایران که شامل ظرفیت بالای تولید و دسترسی به خوراک بود را با چالش جدی مواجه کرده و پتروشیمی ایران دیگر همچون گذشته بی‌رقیب نیست. در چنین شرایطی، حاشیه سود صنعت پتروشیمی به‌طور قابل‌توجهی کاهش‌یافته و تنها راهکاری که می‌تواند صنعت پتروشیمی ایران را از چنین شرایطی رها کند، بازاریابی و فروش متمرکز و سنجیده است.

زمانی نه‌چندان دور، حضور یکپارچه ایران در بازار جهانی، زمینه‌ساز کسب سهم بیشتر از صادرات و حفظ برند صنعت پتروشیمی ایران را فراهم ساخته بود اما اکنون با فقدان تمرکز در صادرات و سهمی شدن شرکت‌های مختلف خصولتی و خصوصی در بازرگانی، نه‌تنها شاهد دامپینگ رقبای ایرانی در بازارهای جهانی و زیان نسبی تولیدکنندگان و صادرکنندگان هستیم، بلکه برند قدرتمند NPC هم به حدی تضعیف‌شده که نه‌تنها جایگاه جهانی خود را ازدست‌داده و دیگر در زمره ۱۰ برند معتبر صنعت پتروشیمی در جهان نیست، بلکه در منطقه هم فاصله معناداری با سابیک عربستان پیدا کرده است. به‌طوری‌که مجموع فروش هلدینگ پتروشیمی خلیج‌فارس، توسعه نفت و گاز پارسیان و تاپیکو هم به سابیک نمی‌رسد.

این گسست، از واگذاری مجتمع‌های پتروشیمی کشور آغاز شد و از عجایب روزگار این است که مالکیت مجتمع‌های پتروشیمی کشور عمدتاً نه در اختیار یک وزارتخانه، بلکه چهار وزارتخانه است: نفت، رفاه و تأمین اجتماعی، دفاع و آموزش و پرورش. این گسست و موازی کاری تا مرحله نهایی یعنی فروش که حلقه حیاتی زنجیره ارزش در صنعت پتروشیمی است ادامه می‌یابد که حاصل آن از دست دادن مزیت‌های رقابتی در بازارهای جهانی، فقدان دیدگاه استراتژیک و برنامه‌ریزی بلندمدت در بخش فروش، فقدان نگرش تخصصی به بخش بازرگانی برخلاف رقبای منطقه‌ای و جهانی و عدم تسلط حرفه‌ای بر بازار، عدم توسعه لجستیکی متوازن با رشد ظرفیت تولید پتروشیمی در کشور، فقدان همکاری و هماهنگی در بخش بازرگانی و در موارد بسیاری رقابت‌های منفی و حتی دامپینگ بر ضد منافع ملی که حاصل فعالیت جزیره‌ای شرکت‌های ایران و چندصدایی عرضه‌کنندگان ایرانی محصولات پتروشیمی است، ضعف مناسبات بین‌المللی با کشورهای هدف محصولات پتروشیمی که موانعی در مسیر رفع موانع تعرفه‌ای، گمرکی و مالی ایجاد می‌کند، و سرانجام، تضعیف برند جهانی صنعت پتروشیمی ایران است.

 

آیا دیگران هم مثل ما بودند؟

مروری بر بزرگان صنعت پتروشیمی در جهان نشان می‌دهد که صنعت پتروشیمی در ایران در مسیری خلاف جهت حرکت آن‌ها پیش رفته است. دیگران در پی تمرکزگرایی، بدون زیرپا گذاشتن اصل خصوصی‌سازی بوده‌اند، اما صنعت پتروشیمی در ایران، ناگزیر به سمت خصوصی‌سازی افسارگسیخته و واگذاری امتیازات و بال‌های قدرت شرکت ملی صنایع پتروشیمی به جزایر جدا از هم بوده است. به‌عنوان نمونه، سوگوشوشای ژاپن، مجموعه‌ای از ۹ شرکت است که تقریباً نیمی از صادرات کالایی و بیش از ۶۵ درصد واردات مواد خام و کالاهای سرمایه‌ای را در این کشور مدیریت می‌کند و در اغلب کشورهای جهان هم نمایندگی دارد تا بازارهای جهانی را رصد کند و از اطلاعات کسب‌شده برای رشد فعالیت‌های خود استفاده کند. امکانی که به‌عنوان مثال شرکت بازرگانی پتروشیمی در قالب ۷ دفتر در مهمترین کشورهای جهان از نظر تجارت، از چین گرفته تا انگلستان هم داشت، اما با واگذاری‌ها در صنعت پتروشیمی، این امکان مهم را به دست خودمان بی‌اثر کردیم.

نمونه دیگر سابیک عربستان است که با ۷۰ میلیون تن تولید انواع محصولات، بزرگ‌ترین تولیدکننده پتروشیمی خاورمیانه و پنجمین شرکت بزرگ پتروشیمی جهان است که ساختار آن طی سال‌های اخیر تغییریافته و کلیه فعالیت‌های تولیدی، خدماتی و تجاری خود را به‌صورت متمرکز انجام می‌دهد.

نمونه مهم دیگر ساینوپک چین است که واحدهای تولیدی آن تا چند سال پیش، به‌طور مجزا مسئول فروش محصولات تولیدی خود بودند ولی با ورود رقبای خارجی به بازار، شرکت‌های بازرگانی تخصصی نفت، گاز و پتروشیمی در این شرکت تأسیس شد تا صادرات به‌صورت یکپارچه در ساینوپک انجام شود. نتیجه این شد که ساینوپک از نظر میزان فروش، پس از باسف آلمان هم‌اکنون دومین شرکت دنیاست.

نه‌تنها ازنظر فروش و بازرگانی، بلکه ازلحاظ تولید نیز دنیا به سمت یکپارچه‌سازی پیش می‌رود و درست در زمانی که دنیا آن مسیر را برای رشد و توسعه انتخاب کرده بود، ما در ایران واگذاری را در دستور کار قرار دادیم. البته طبیعتاً این به معنای مخالفت با خصوصی‌سازی نیست چراکه همان‌گونه که در ابتدا ذکر شد، تصمیم بر ملی کردن و دولتی کردن در سال‌های ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، تصمیم کارشناسی شده‌ای نبود و لاجرم باید به سمت خصوصی‌سازی پیش می‌رفتیم. اما آنچه در ایران تحت عنوان خصوصی‌سازی انجام شد، در واقع خصولتی سازی یا صرفاً واگذاری بود و برای دولت مهم نبود این مجموعه‌های دولتی به کجا واگذار می‌شوند و چه سرنوشتی در انتظارشان است. در آن دوره آنچه اهمیت داشت، واگذاری بود، نه خصوصی‌سازی، تا آمارهای مسئولان درباره حجم واگذاری‌ها منحنی رشد را نشان دهد.

در همان زمان که ما در پی واگذاری پتروشیمی‌ها بودیم، به‌عنوان نمونه بازل از به هم پیوستن بخش‌های پلیمری شل و باسف تشکیل شد، یا بروج امارات با سرمایه‌گذاری مشترک Borealis اتریش با ADNOC امارات تأسیس شد و نمونه‌های فراوان دیگری که نشان می‌داد جهان به‌ویژه در پتروشیمی در پی یکپارچگی در عرصه اقتصاد جهانی است.

 

راهکار ما در ایران چیست؟

طی سال‌های اخیر به‌ویژه از زمانی که مرضیه شاهدایی به‌عنوان مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی انتخاب شد، تمرکزگرایی در صادرات محصولات پتروشیمی را در دستورکار قرار داد تا مسیر اشتباه گذشته اصلاح شود. این عزم شاهدایی، از سوی وزیر نفت هم مورد حمایت قرار گرفت. اکنون تنها راه برای بقای صنعت پتروشیمی ایران در بازارهای جهانی و در ادامه، رشد برند پتروشیمی ایران در دنیا، یکپارچگی در بازرگانی و صادرات پتروشیمی است. به باور گروه مطالعات و تحقیقات دانش نفت، بهترین راهکار تأسیس شرکتی تحت عنوان «شرکت مدیریت صادرات ملی» با هدف تمرکزگرایی و تک‌صدایی برای صادرات محصولات پتروشیمی به میزان سهم تولیدی محصولات پتروشیمی هلدینگ ها و مجتمع‌های پتروشیمی است، چراکه در بازار امروز پتروشیمی دنیا که بیش از پیش رقابتی شده، حمایت از بخش فروش و تقویت آن، یک نیاز حیاتی، نه فقط برای صنعت پتروشیمی، بلکه برای اقتصاد ایران است که هنوز محصولات و تولیدات پتروشیمی، بخش مهمی از صادرات غیرنفتی آن را تشکیل می‌دهند.

با تأسیس چنین شرکتی، ضمن تحکیم هم‌صدایی و تمرکز در بخش بازرگانی و فروش، استقلال شرکت‌های فعال صنعت پتروشیمی کشور هم حفظ خواهد شد و این همگرایی، موجب کاهش هزینه‌ها در بازارهای جهانی، پرهیز از رقابت کاذب، تسهیل مبادلات مالی و رفع تنگناهای موجود و کاهش نقش واسطه‌ها و سهولت برنامه‌ریزی‌های بلندمدت بر مبنای نیاز واقعی بازار و مدیریت تولید خواهد شد. البته این تنها فواید ایجاد تمرکز در صادرات محصولات پتروشیمی نیست.

چندی پیش، اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهوری، در دیدار اعضای انجمن کارفرمایی صنعت پتروشیمی، از نیاز جدی اقتصاد کشور به ورود ارز حاصل از فروش محصولات پتروشیمی به چرخه اقتصاد کشور سخن گفت و بر لزوم توجه به منافع ملی در صنعت پتروشیمی تاکید کرد. موضوعی که به‌ویژه در ماه‌های اخیر و پس از نابسامانی در بازار ارز بارها مورد توجه قرار گرفت و برخی انگشت اتهام را به سمت پتروشیمی نشانه رفتند. درحالیکه با تمرکز در بازرگانی و صادرات، این مشکل نیز تا حد زیادی برطرف خواهد شد.

 

آیا یکپارچه‌سازی در صنعت پتروشیمی آغاز شده است؟

هفته گذشته برخی منابع خبری از قول منابع آگاه خبر دادند که هیات دولت تصمیم گرفته تاپیکو را که هلدینگ نفت، گاز و پتروشیمی شستا یا همان سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی است در هلدینگ پتروشیمی خلیج‌فارس ادغام کند. گویا این تصمیم دولت، در مورد شرکت‌هایی مانند هلدینگ غدیر و صندوق نفت نیز اجرایی خواهد شد. طرح این خبرها نشان از آن دارد که عزمی جدی در دولت برای جبران اشتباهات گذشته و حرکت در مسیری مطابق با نیازهای روز که بتواند منافع صنعت پتروشیمی و به‌تبع آن منافع ملی کشور را در عرصه بین‌المللی تأمین کند ایجاد شده است. اما نکته اینجاست که عزم مسئولان برای تمرکزگرایی و هم‌صدایی، باید جدی‌تر و سریع‌تر و البته به‌طور کارشناسی شده به مرحله عمل برسد تا حداقل در بخش بازرگانی و صادرات محصولات پتروشیمی، زیان‌های واگذاری‌های غیرکارشناسی، تا حد زیادی مرتفع شود.
منبع: دانش نفت
منبع: گروه مطالعات و تحقیقات دانش نفت
عضویت در خبرنامه
نام:
ایمیل:
* نظر: