کلیه حقوق محفوظ است ، استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است
طراحی و تولید: "ایران سامانه"
در ابتدای جلسه قاضی اظهار کرد: به دلیل اینکه وکیل تعیینی در مرحله اخذ آخرین دفاعیات در دادگاه حضور نداشت، یکبار دیگر متهم در این جلسه تفهیم اتهام میشود.
یزدان فلاحزاده نماینده حقوقی ناجا و وکیل مدافع اولیای دم شهدا در دادگاه گفت: از قاضی درخواست دارم اجازه دهد وسایل، ادوات و سلاحهایی که در صحنه حادثه پیدا شده را به دادگاه بیاورند.
فلاحزاده تصریح کرد: محمد ثلاث جان 4 نفر از جوانان ما را گرفته است، در صورتی که مأموران نیروی انتظامی میتوانستند از سلاح استفاده کنند و غائله را در عرض چند دقیقه خاتمه دهند که در این صورت به اغتشاشگران و مردم عادی خسارت زیادی وارد میشد.
وی ادامه داد: محمد ثلاث خود را به گروه خاصی نسبت میدهد، در صورتی که این گروه از کار ثلاث ابراز انزجار کردهاند و برای وی درخواست اشد مجازات دارند.
نماینده حقوقی ناجا ادامه داد: شورشیان باعث شهادت 4 تن از جوانان ما از جمله گروهان یکم رضا امامی21 ساله، گروهان یکم محمد بایرامی 22 ساله، سرباز وظیفه رضا علیدادی 19 ساله و بسیجی محمدحسین حدادیان 21 ساله شدند.
در ادامه دادگاه قاضی از محمد ثلاث خواست تا در جایگاه قرار گیرد و از خود دفاع کند.
قاضی خطاب به ثلاث گفت: با توجه به ماده 193 و 194 قانون آیین دادرسی کیفری و کیفرخواست صادر شده از ناحیه دادسرای امور جنایی عمومی و انقلاب تهران و شکایات اولیای دم برای شما درخواست قصاص شده است.
قاضی کشکولی ادامه داد: شما دارای 8 فقره سابقه و با توجه به معاینه روانپزشکی در تاریخ 2 اسفند 96 از سلامت روانی برخوردار هستید. پزشکی قانونی اعلام کرده شهید بایرامی به علت خرد شدگی سر به دلیل برخورد با اتوبوس شما و 2 شهید دیگر ناجا به دلیل صدمات متعدد و برخورد با جسم سخت به شهادت رسیدهاند. آیا این اتهامات را قبول دارید؟
محمد ثلاث در دفاع از خود گفت: خیر.
وی افزود: من ثلاث هستم و دوستدار فقرا، عین بلا هستم و از بلا نمیترسم.
متهم گفت: ما 15 روز بود که درب پاسگاه پاسداران برای آزادی بزرگمان نعمتالله ریاحی اتراق کرده بودیم که یگان ویژه آنجا آمدند و ما را زدند.
ثلاث گفت: مأموران نیروی انتظامی به سر من زدند و سرم 17 بخیه خورد، بعد از آن سوار پراید شدم و به خیابان گلستان هفتم رفتم و سوار اتوبوس شدم.
متهم در دفاع از خود ادامه داد: 15 روز بود که در خیابان گلستان هفتم اتراق کرده بودیم؛ حدود 1000 نفر بودیم که بزرگمان از ما خواست که آنجا را ترک کنیم، خیلیها رفتند و فقط چند نفر مانده بودیم که ما هم قرار بود برویم.
ثلاث افزود: بعد از اینکه در خیابان گلستان هفتم از پراید پیاده شدم، سوار اتوبوس شدم و به سمت پادگان رفتم. اول با سرعت پایین حرکت کردم؛ من یک کلمه در پاسگاه گفتم که عمدی به مأموران نزدم، اما مأموران نیروی انتظامی من را کتک زدند و دستم را شکستند.
وی ادامه داد: من قصد کشتن مأموران را نداشتم، چون چند بار چراغ و بوق زدم. روی اتوبوس بوق گاوی نصب شده بود، چند بار بوق زدم که مأموران کنار بروند.
متهم گفت: نیروی انتظامی میگوید مأموران خود را آموزش داده، این چه آموزشی است که وقتی به مردم میرسند آنها را میزنند، اکنون هم از خدا برای بازماندگان صبر و برای خودم بخشش میخواهم، خودم هم ناراحت هستم. من نمیتوانم حتی سر یک گنجشک را ببرم.
ثلاث ادامه داد: من عاشق اعدام هستم. زمانی که 24 ساله بودم به حرم امام رضا(ع) رفتم و آنجا به پسرم گفتم من از امام رضا(ع) 50 سال عمر میخواهم. اکنون هم 50 ساله هستم و میخواهم اعدام شوم.
ما را از سر بریده میترسانند
گر از سر بریده میترسیدیم
در محضر عاشقان نمیخندیدیم
ثلاث گفت: وجدانم راحت است. اگر 50 نفر هم در این حادثه میمردند، خواست خدا بوده است و دیگر حرفی برای گفتن ندارم.
قاضی از ثلاث پرسید: شما گفتید دوست دارید اعدام شوید، چرا؟
ثلاث پاسخ داد: به خاطر اینکه از نیروی انتظامی سیر شدهام. آنها در تمام زندگی ما هستند. من زمانی که سوار اتوبوس بودم، هیچ کسی را جلوی خودم ندیدم.
قاضی گفت: چرا در مدت این 15 روز اتوبوس را حرکت ندادید و آن روز اقدام به رانندگی کردید.
ثلاث گفت: میخواستم به مأموران بگویم که داخل اتوبوس کسی نیست و ما سلاحی نداریم و باید از روی جنازه من رد شوید تا به بزرگمان برسید.
قاضی از ثلاث پرسید: شما روز اول دادگاه گفتید چون عصبانی بودید به سمت مأموران هجوم بردید.
ثلاث گفت: من چون میخواستم اعدام شوم این را گفتم، مأموران تمام بدنم را خرد کرده بودند و میخواستم بمیرم؛ شکایت نیروی انتظامی را باید به چه کسی ببرند؟ من را میزدند بهتر است که اعدام شوم. دوست دارم بروم و این زندگی را نمیخواهم، اما وکیلم گفت که در دادگاه حقیقت را بگویم.
قاضی کشکولی از متهم پرسید: شما بعد از برخورد به خودروهای جلویی باز هم ترمز را فشار میدادید، چرا؟
ثلاث پاسخ داد: چون استرس داشتم و میترسیدم مأموران دوباره وارد اتوبوس شوند و من را بزنند. چشمان من ضعیف است و اکنون 2 متری خود را هم نمیبینم.
قاضی گفت: این اولین بار است که میگویید چشمانتان ضعیف است، ثلاث گفت راست میگویم. من را به پزشکی قانونی ببرید و آزمایش کنید، اکنون هم شما را به خدا میسپارم.
در ادامه دادگاه قاضی دستور داد ادوات و سلاحهایی که در صحنه جرم کشف شده بودند را به دادگاه بیاورند سلاحهایی از جمله شمشیر، قمه، چوب با اجازه قاضی وارد دادگاه شد.
در ادامه قاضی محمدی کشکولی ختم رسیدگی به پرونده محمد ثلاث را اعلام کرد.
انتهای پیام/