آخرین اخبار
کد خبر : ۵۲۷۴۰
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۲ - ۰۲ بهمن ۱۳۹۶ - 22 January 2018
مسوولیت اجتماعی شرکتی، ازجمله مفاهیم نوظهور در ادبیات فعالان اقتصادی کشور است؛ اما در همین مدت‌زمان کوتاه، آنچنان فراگیر شده که بسیاری بجا و نابجا از آن استفاده می‌کنند.
به گزارش افق تازه،در این میان، برخی از سازمان‌ها و نهادها نیز دست به اقداماتی عملی برای رسیدن به مدلی عینی از این مفهوم زده‌اند. کنفرانس ملی حکمرانی و سیاستگذاری عمومی که چندی پیش به همت دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد، فرصتی بود برای ارایه برخی از این مدل‌ها. شرکت ملی صنایع مس ایران، ازجمله سازمان‌هایی بود که در این کنفرانس مدل خود را ارایه کرد؛ مدلی که گفته می‌شود طرح موضوع اقتصاد مقاومتی، بستری را برای سامان دادن به آن در قالب مسوولیت اجتماعی شرکتی، فراهم کرده است.

در حاشیه کنفرانس حکمرانی، با «مرتضی دلاوری ‌پاریزی»، قائم‌مقام رییس ستاد مدیریت اقتصاد مقاومتی شرکت ملی صنایع مس ایران، درباره این مدل و بازخوردهایی که ازسوی کارشناسان و صاحب‌نظران دریافت شد، گفت‌وگو کرده‌ایم.

شرکت ملی صنایع مس ایران یکی از سازمان‌هایی بود که در اولین کنفرانس ملی حکمرانی و سیاستگذاری عمومی شرکت و در این کنفرانس مدل خود را در حوزه مسوولیت اجتماعی ارایه کرد؛ این ارایه بازخوردهای زیادی هم داشت؛ اگر موافق باشید از همین بازخوردها شروع کنیم.

بفرمایید.

یکی از اساسی‌ترین این بازخوردها، پرسشی بود درباره اینکه چرا شرکت مس از میان اقدامات دیگری که می‌تواند در حوزه مسوولیت اجتماعی شرکتی انجام دهد، مشخصا به حوزه «اشتغال» وارد شده است؟ شرکت مس یک شرکت تولیدی است و اگر می‌خواهد اقدامی در زمینه مسوولیت اجتماعی هم انجام دهد باید این اقدام در راستای زنجیره ارزش خودش باشد.

برای پاسخ به این ابتدا باید رویکرد شرکت مس در حوزه مسوولیت اجتماعی را شرح دهم تا بعد برسیم به اینکه «چرا اشتغال»؟ در حوزه مسوولیت‌های اجتماعی شرکت‌ها مدل‌های نظری بسیاری وجود دارد که احتمالا خوانندگان شما با آنها آشنایند؛ من قصد ندارم در این‌جا مباحث تئوریک را مطرح کنم اما لازم است توضیح دهم امروزه رویکردهای نویی در حوزه مسوولیت اجتماعی شرکت‌ها به وجود آمده و مثلا در کنار نظریات معروفی مثل مدل چهاربُعدی کارول، الگوهای جدیدتری مثل «خلقِ ارزشِ مشترک» مطرح شده است. در این معنا مسوولیت اجتماعی شرکتی برای تمام ذی‌نفعان به یک اندازه مطلوب و مفید است؛ در این رویکرد، سهام‌داران شرکت مس باید به همان اندازه از اقدامات مسوولیت اجتماعی بهره‌مند شوند که جوامع پیرامونی و مناطق عملکردی این شرکت. در خلق ارزش مشترک، ما تنها به دنبال انجام کار خیر نیستیم بلکه در این رویکرد هر اقدامی باید به کاهش هزینه نهایی تولید محصولات ما منجر شود. این رویکرد در سال‌های اخیر در شرکت مس وجود داشت؛ اما حدود یک‌سال‌ونیم پیش یک اتفاق دیگر روی داد که بستری فراهم کرد تا شرکت مس مسوولیت‌های اجتماعی خود را مورد بازنگری و بازطراحی قرار دهد.

چه اتفاقی؟

در الگویی که برای تحقق اقتصاد مقاومتی در استان کرمان طراحی شده است، استان به هشت منطقه تقسیم شد و برای هر کدام از این مناطق یک معین از میان سازمان‌ها و نهادهای ملی و کشوری مثل شرکت مس، گل‌گهر، بانک رسالت و... انتخاب شد. شرکت مس، معین منطقه شش استان کرمان، شامل شهرستان‌های انار، رفسنجان و شهربابک شد.

خب این موضوع چگونه به مسوولیت اجتماعی شرکت ارتباط پیدا می‌کند؟

حلقه اتصال این دو مفهوم، «تاب‌آوری» است. بسیاری از ما وقتی کلمه «اقتصاد مقاومتی» را می‌شنویم، «مقاومت» را ترجمه کلمه Resistive می‌دانیم. در این معنا اقتصاد مقاومتی همان مدل اقتصادی است که در نوار غزه مورد استفاده قرار گرفت. این برداشت، تقلیل مفهوم اقتصاد مقاومتی است. در برابر Resistive، کلمه Resilience قرار می‌گیرد. در این معنا اقتصاد مقاومتی همان اقتصاد تاب‌آور است که فقط هم مخصوص ایران نیست و مدلی تجربه‌شده در بسیاری از اقتصادهای توسعه‌یافته دنیاست. تاب‌آوری دقیقا همان هدف مورد نظر اجرای مسوولیت‌های اجتماعی است. مسوولیت اجتماعی می‌گوید شما به عنوان یک بنگاه اقتصادی نمی‌توانید بدون داشتن تعهد اخلاقی به حفظ منابع و منافع یک جامعه دست به تولید بزنید چون منجر به ایجاد نارضایتی در ذی‌نفعان بیرونی شما می‌شود و ممکن است این روند نارضایتی، توقف تولید را برای شما در پی داشته باشد و در بهترین حالت هزینه‌های نهایی تولید محصول شما را افزایش می‌دهد. در این‌جاست که شما می‌بینید انجام مسوولیت اجتماعی دیگر تنها یک اقدام برای کسب وجاهت اجتماعی یا تشخص سازمانی نیست بلکه یک ضرورت است. البته در کنار این، موضوعات دیگری نیز درباره شرکت مس مطرح است؛ مثل اینکه شرکت مس سال‌ها مبلغی را با عنوان کمک‌های بلاعوض در جهت عمران مناطق عملکردی خود هزینه می‌کرده و این به روندی تثبیت‌شده در جوامع پیرامونی شرکت تبدیل شده است. اما این کمک‌های بلاعوض اکنون در قالب مسوولیت اجتماعی ساماندهی شده‌اند.

شرکت مس دقیقا چه اقدامات عملی انجام داد که به این نتیجه رسید باید اشتغال را محور اصلی انجام مسوولیت‌های اجتماعی خود یا به گفته شما اجرای برنامه‌های اقتصاد مقاومتی خود قرار دهد؟

درست است؛ شما حتما سیاست‌های ابلاغی ٢٤گانه اقتصاد مقاومتی را مطالعه کرده‌اید. از میان این سیاست‌ها، هشت سیاست به ماموریت شرکت مس در حوزه مسوولیت اجتماعی بسیار نزدیک است. بر همین اساس، ستاد مدیریت اقتصاد مقاومتی شرکت مس برای پیشبرد اقدامات خود، دو محور اقدام یعنی «تاب‌آوری اقتصادی مناطق عملکردی و جوامع پیرامونی» و «مقاوم‌سازی تولید» را انتخاب کرد؛ در محور اول بهبود اکوسیستم کارآفرینی، تقویت عدالت آموزشی، کاهش شکاف طبقاتی، استقرار نهاد مالی، توسعه بازار و حمایت از جامعه محلی قرار دارد و در محور دوم مباحثی که روی افزایش تاب‌آوری خط تولید و حفظ استمرار تولید و فروش شرکت موثرند موضوع عمل هستند؛ مثل شناسایی آب‌های ژرف، سدهای زیرزمینی، کاهش آلایندگی آرسنیک، افزایش درصد جامد در تغلیظ، کاهش تعارض دام و صنعت و ارایه مستمر فیروزه شهربابک. از بهمن‌ماه ١٣٩٥ که ستاد مدیریت اقتصاد مقاومتی شرکت مس تشکیل شد اقدامات عملی در این حوزه‌ها کلید خورد. قاعدتا بررسی عمیق ابتدای کار بود؛ مصاحبه با نخبگان محلی، متخصصان مرتبط با این حوزه، مطالعه منابع نظری و... در این بخش قرار داشت. در مرحله بعدی ما به بررسی تجارب کشورها و مناطق مختلف پرداختیم. پس از این بررسی و ارزیابی اولیه بود که سراغ سوالات و مساله‌هایی که وجود داشت، رفتیم. برای مثال، ما با این مواجه‌ایم که چگونه می‌توانیم تلفات دام ناشی از آلودگی صنعت را در شهربابک کم کنیم یا چگونه می‌توانیم فشار نیروی کار محلی برای استخدام به شرکت مس را کاهش دهیم؟ بعد براساس مطالعات و البته محدودیت‌ها و اولویت‌ها، دست به طراحی راه‌حلی برای این مسائل یا پاسخی برای این پرسش‌ها زدیم و تلاش کردیم براساس شرایط منطقه و ذی‌نفعان‌مان به یک الگوی بومی برسیم. بازبینی‌ مدل و اجرا و پیاده‌سازی، مراحل بعدی کار بود که اکنون مشغول آنها هستیم. اما مرحله بعدی، یعنی خروج از طرح، برای ما از بیشترین اهمیت برخوردار است چراکه معتقدیم توسعه منطقه تنها از راه تغییر نگرش در مناطق اتفاق می‌افتد و این به دست نمی‌آید مگر با تثبیت روندی که ما در منطقه شروع کردیم و رسوب دانش در جامعه محلی.

فکر می‌کنم با توضیحاتی که درباره روند کار دادم، پرسش شما درباره اینکه چرا اشتغال را انتخاب کردیم پاسخ داده شده باشد. با این حال، شاید بد نباشد برای‌تان بگویم ما در مطالعات اولیه‌ای که در جوامع محلی پیرامون شرکت داشتیم که براساس آن، ماتریس اولویت‌های ذی‌نفعان نیز طراحی شد، به این نتیجه رسیدیم که اشتغال، اصلی‌ترین و مهم‌ترین موضوعی است که در جوامع پیرامونی شرکت مس مطرح می‌شود. راستش خیلی هم این یافته برای ما تعجب‌آور نبود. ما در دهه ٦٠ شمسی با یک انفجار جمعیتی مواجه بودیم که همان‌ها اکنون نیروی فعال کشورند و بخش بزرگی از آنها نیز که تحصیل‌کرده‌اند، بیکارند.

خودتان گفتید رویکردتان در حوزه مسوولیت اجتماعی شرکت مس این است که همه منتفع شوند ولی مثلا نفع سهام‌دار شرکت مس از ایجاد یک شغل در شهربابک چیست؟

اتفاقا ایجاد اشتغال در مناطق همجوار کارخانه صنعت مس، یک بازی کاملا برد- برد است.

چرا؟

به این دلیل که فشار بسیار زیادی بر شرکت مس از سوی مناطق پیرامونی آن برای استخدام وجود دارد و صادقانه بگویم که شرکت مس دیگر توان جذب حتی یک نیروی انسانی جدید را ندارد. اتفاقا این ایجاد اشتغال بهترین راه برای کاهش هزینه‌های تولید در شرکت مس است چون از تحمیل هزینه‌های نیروی انسانی جدید جلوگیری می‌کند. ایجاد اشتغال همان‌طور که گفتم بهترین راه برای رفع نگرانی‌های جامعه محلی است و علاوه بر این به تسهیل رشد اقتصادی کشور و پیشبرد اقتصاد مقاومتی یا همان اقتصاد مردمی کمک می‌کند. البته این را هم بگویم که در شرکت مس، نگاه نسبت به مساله اشتغال این است که به عنوان یک ایرانی متعهد و دارای مسوولیت و امکانات من یا ما، کجا و برای چه چیزی ایستاده‌ایم و چه تعهدی داریم؟ امروز اگر قرار باشد جهادی در کشور صورت بگیرد، آن جهاد اشتغال و بهبود معیشت است و ما برای آن ایستاده‌ایم.

دیگر بازخوردهای امروز متوجه مدلی بود که شرکت مس از آن طریق می‌خواهد دست به ایجاد شغل و کارآفرینی بزند. درباره این مدل برخی بازخورد بسیار مثبت داشتند و برخی بازخورد منفی. کمی درباره مدل کارآفرینی شرکت مس توضیح دهید.

در ابتدا باید بر این نکته تاکید کنم که ما به دنبال کارآفرینی نیستیم؛ آنچه ما در مناطق عملکردی‌مان دنبال می‌کنیم «ارزش‌آفرینی» است. ارزش‌آفرینی همان منتفع شدن همه ذی‌نفعان به‌شکلی پایدار را مدنظر قرار می‌دهد. به همین دلیل، برای حل معضل بیکاری به سراغ استقرار «اکوسیستم کارآفرینی» رفتیم و فضای کسب‌وکار را به شکل یک اکوسیستم دیدیم که باید تمام اجزای آن با هم به‌خوبی کار کنند تا مساله اشتغال به‌شکلی پایدار حل شود. این اکوسیستم از نظر ما شش جزو دارد؛ عارضه‌یابی کسب‌وکارهای موجود، شناسایی فرصت‌های سرمایه‌گذاری، شناسایی و توانمندسازی کارآفرینان، استقرار نهاد تامین و پشتیبانی مالی، پنجره واحد رفع موانع تولید و استقرار کسب‌وکار و در آخر ترویج و فرهنگ‌سازی برای تثبیت رویه. این نکته را هم باید اضافه کنم که جامعه هدف ما در این مدل تمامی گروه‌های اجتماعی است؛ مخصوصا گروه‌هایی که در شرایط موجود امکان کسب درآمد ندارند. در دنیا برای توانمندسازی اقتصادی این گروه‌ها الگوی ایجاد کسب‌وکارهای کوچک براساس مدل‌های توسعه اجتماعات (Community Development) پیشنهاد شده است؛ الگویی که «محمد یونس»، نوبلیست اقتصاد مطرح کرد و در کشورهایی مثل بنگلادش بسیار هم موفقیت‌آمیز بوده است. اتفاقا در کشور ما نیز این ادبیات توسط مجموعه‌هایی پیش گرفته شده. است از طرف دیگر مدل توسعه اقتصاد منطقه‌ای (Local Economic Development) مطرح است که بنگاه‌های کوچک و متوسط را هدف می‌گیرد. صاحب‌نظران معتقدند حلقه گمشده اقتصاد امروز ایران همین بنگاه‌های کوچک و متوسط هستند و حتی برخی این بنگاه‌ها را مسیر ایجاد شغل پایدار می‌دانند.

ما در شهربابک که یکی از مناطق عملکردی شرکت است در ابتدا دست به یک‌سری مطالعات عارضه‌یابی زدیم تا ببینیم کسب‌وکارهای موجود چرا و چگونه به کسب‌وکارهای راکد تبدیل شده‌اند؟ چراکه این کار از یک‌سو حمایت از کسانی است که در این زمینه پیشتاز بوده‌اند و از سوی دیگر، بازگرداندن کسب‌وکارهای راکد به چرخه اقتصادی، عامل ایجاد اعتماد در جامعه محلی و افزایش همکاری است. در جریان مطالعات عارضه‌یابی متوجه شدیم به طور کلی این کسب‌وکارها یا از نظر دانش مشکل داشتند، یا مشکلات اداری-نهادی داشتند، یا در حوزه تامین مالی به مشکل خورده بودند یا اصلا بازاری برای محصول یا خدمات‌شان در منطقه وجود نداشت یا بازار موجود کشش حجم تولیدات و خدمات آنها را نداشت. براساس مطالعات، ٩ درصد این کسب‌وکارها فاقد توجیه اقتصادی هستند و برای جلوگیری از تحمیل هزینه ورشکستگی پیشنهاد شد این افراد با تغییر محصول یا خدمات طراحی شده از پیاده‌سازی کسب‌وکار بدون توجیه و بازدهی اقتصادی پرهیز کنند. به جز این موارد، ١٧ درصد کسب‌وکارها برای عبور از رکود نیاز به مشاوره و ٥ درصد نیاز به آموزش دارند؛ ٢٩ درصد در تامین یا پشتیبانی مالی دچار مشکل هستند و ٣٢ درصد در مجوزها یا امور اداری، ٧ درصد نیز بازار مناسبی نداشتند. درمجموع در این روند ٣٢٩ کسب‌وکار عارضه‌یابی و تعیین وضعیت شده‌اند و تلاش شده مشکلات آن‎ها حل شود. در زمینه شناسایی فرصت‌های سرمایه‌گذاری، به این نتیجه رسیدیم که مزیت نسبی منطقه تکمیل زنجیره‌های ارزش موجود در منطقه است؛ برای مثال با تکمیل زنجیره‌های ارزش دام و طیور در منطقه افراد بسیاری دارای شغل می‌شوند.
عضویت در خبرنامه
نام:
ایمیل:
* نظر: