آخرین اخبار
کد خبر : ۴۲۴۴۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۴ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ - 02 August 2017
کار ویژه ریاض در چارچوب تقابل با تهران را بررسی شد
مختصات سیاست خارجی جدید آمریکا در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ را می‌توان از وضع تحریم‌های جدید در کنگره این کشور درک کرد که زمینه‌ها را برای محدودسازی قدرت ایران در منطقه در چارچوب موج جدید فشارها فراهم خواهد کرد.
به گزارش افق تازه؛ اگرچه تحریم‌های وضع شده غیرهسته‌ای و تجمیع شده تحریم‌های سابق است، اما هدف آن محدودسازی بهره‌گیری ایران از مزایای توافق هسته‌ای در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی است. در این راهبرد جدید نقش دولت‌هایی چون عربستان سعودی که دارای چالش و تنش با ایران هستند، برجسته شده و این همزمان می‌تواند حلقه‌های فشار بر تهران را افزایش دهد.

در این چارچوب است که اظهارات تند مقامات سعودی علیه نقش ایران در جهان عرب برجسته می‌شود. شکل دهی به ناتوی عربی، ائتلاف‌سازی، ارتباط‌گیری با جریان‌های ضد یا دچار اصطکاک با تهران و فعال کردن گروه‌ها و گروهک‌های تروریستی از جمله ابزارهایی است که در این راهبرد نقش‌آفرینی می‌کند.

راهبرد ترامپ در قبال ایران

هدف اصلی آمریکای ترامپ در قبال ایران، مهار و معکوس کردن نفوذ منطقه‌ای تهران است. برای تامین این هدف، آمریکا مجموعه‌ای از راهبرد‌ها را در سطح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی دنبال می‌کند. در همین خصوص مرکز تحقیقات استراتژیک در گزارشی با اشاره به راهبرد جدید آمریکا در قبال ایران از مجرای عملیاتی کردن تحریم‌های جدید نوشته است: «مهم‌ترین نقطه تمایز اوباما با ترامپ از منظر نوع نگاه به تهدیدات ایران در این است که اوباما قائل به تفکیک تهدیدات و حل مجزای آنها بود، حال آنکه نگاه ترامپ معطوف به تجمیع تهدیدات و تفکیک‌ناپذیری آنها است.

اساسا تفکیک‌پذیری تهدیدات یکی از سنگ بناهای به نتیجه رسیدن توافق هسته‌ای به‌شمار می‌رود که اساس آن تمرکز بر مساله هسته‌ای و اجتناب از ورود به سایر حوزه‌ها بود.» در همین چارچوب، رکس تیلرسون، وزیر امورخارجه آمریکا معتقد است که تهدیدات ایران اساسا تفکیک‌ناپذیرند و یکی از ایرادات برجام آن است که تهدید هسته‌ای و تهدید منطقه‌ای ایران را مجزا کرد و در نهایت کند کردن تهدید هسته‌ای ایران به تند شدن لبه تهدید منطقه‌ای ایران انجامید. بر این اساس آمریکا درحال تدوین یک سیاست جامع در قبال ایران است که اساس آن بر نگاه یکپارچه و تجمیعی به تهدیدات از جانب ایران است.

بعد داخلی

در چارچوب این راهبرد جامع باید به ابعاد داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی آن اشاره کرد. در بعد داخلی این راهبرد معطوف به اقداماتی است که حاکمیت آمریکا راسا در قبال ایران به‌کار می‌گیرد؛ از جمله وضع تحریم‌ها از جانب کنگره و رئیس‌جمهور و افزودن نام افراد و شرکت‌های جدید به فهرست تحریمی وزارت خزانه‌داری یا فرمان‌های اجرایی ضدایرانی رئیس‌جمهور و همچنین مباحثی درخصوص سیاست قبلی تغییر رژیم.

بعد منطقه‌ای

بعد منطقه‌ای این راهبرد معطوف به شناسایی و همراه کردن کشورهایی است که هدف مشترک مهار ایران را دارند. در این گام نخست تحریم به راهبرد منطقه‌ای برای مهار ایران می‌پردازد که در آن آمریکا اقدامی مستقیم از جانب خود در منطقه را تعریف نکرده، بلکه نگاهش واسطه‌ای و با تمرکز بر بازیگران منطقه‌ای همچون عربستان سعودی، اسرائیل و ترکیه است. اگرچه در شرایط کنونی استعداد و ظرفیت‌های ریاض برای تحقق‌بخشی به چنین راهبردی بیشتر از دو بازیگر دیگر است.

بعد بین‌المللی

در بعد بین‌المللی نیز این راهبرد درصدد است تا مجددا و مشابه آنچه در فرآیند پرونده هسته‌ای رخ داد، دست به امنیتی کردن ایران بزند. در این چارچوب فرسایشی کردن برجام و محدود کردن بیشتر زمینه‌های بهره‌مندی ایران، فشار به سازمان‌ها و موسسات بین‌المللی در جهت اقدام علیه ایران، اقناع بین‌المللی نسبت به استمرار تهدید ایران حتی با وجود توافق هسته‌ای از جمله ابزارهای تحقق این فشار است.

نقش عربستان سعودی در مهار ایران

همان‌طور که در بعد منطقه‌ای به آن اشاره شد، دولت عربستان سعودی از بیشترین استعداد برای ایفای نقش در راهبرد جدید ترامپ برخوردار است. به‌خصوص که رویکردهای سیاسی و امنیتی عربستان نیز به سمت مهار ایران متمایل شده است. به این معنی که ذهنیت و ادراک کارگزاران سعودی به این جمع‌بندی رسیده است که زمانی عربستان می‌تواند نقش اصلی خود را در منطقه و جهان عرب ایفا کند که حوزه‌های نفوذ ایران در پایتخت‌های عربی را در گام اول مسدود و در گام دوم تبدیل به تهدید برای تهران کند. اظهارات محمد بن‌سلمان ولیعهد و پادشاه آینده عربستان در چند ماه اخیر نشان می‌دهد که تحرکات ریاض در این چارچوب و با این منطق در حال پیشروی است. به‌خصوص این ذهنیت غلط را تقویت می‌کنند که آنچه به‌عنوان بحران و تهدید در سطح منطقه وجود دارد، ناشی از فعالیت‌های ایران است و برای غلبه بر این بحران‌ها، باید منشا این بحران‌آفرینی را کنترل و مهار کرد.

از سوی دیگر، ایفای نقش در راهبرد مهار ایران به عربستان سعودی این فرصت را می‌دهد تا به بازیابی خود در شبکه روابط با آمریکا مجددا شکل دهد و بازسازی روابط را در دستور کار قرار دهد. اختلافاتی که بین مقامات سعودی و دولت اوباما درخصوص ایران، توافق هسته‌ای و بحران‌های جهان عرب اتفاق افتاد، زمینه را برای گسل در این معادله فراهم کرد. مقامات کنونی سعودی معتقدند که رویه‌های تهاجمی دولت ترامپ و جمهوری‌خواهان این فرصت را فراهم کرده تا علاوه بر مهار و مدیریت منطقه‌ای ایران، بتوان روابط مخدوش شده را مجددا در مسیر طبیعی خود قرار داد. سفر ترامپ به عربستان و خریدهای تسلیحاتی از این زاویه قابل ارزیابی است.

در واقع سعودی‌ها با درکی که از سطوح تهدید در قبال ایران دارند، راهبرد مهار و تضعیف گستره نفوذ ایران در پایتخت‌های عربی را همراستا با راهبرد آمریکا در حال به پیش بردن‌ هستند. در این چارچوب، اتخاذ چند رویکرد را در برنامه خود دارند: اول: شکل‌دهی به یک ائتلاف گسترده از دولت‌های عربی و اسلامی در چارچوب ناتوی عربی که بتواند یارگیری‌های سیاسی علیه ایران و متحدانش را عملیاتی سازد.

دوم: شکل‌دهی به محور عربستان، مصر و ترکیه یا در صورت عدم تحقق، قرار دادن آنکارا و قاهره در چتر بازی عربستان.

سوم: تلطیف روابط با اسرائیل به‌عنوان حلقه‌ای دیگر از راهبرد مهار ایران و چهارم: ایفای نقش در بحث تحریم‌های ثانویه علیه ایران از مجرای فشار بر غربی‌ها از طریق لابی‌های عربی و یهودی برای کارشکنی و اخلال در روابط اقتصادی با ایران. در این میان هم افزایش خریدهای تسلیحاتی، گرم کردن روابط با روسیه و استفاده از گروه‌های نزدیک به ایران که دچار اصطکاک منافع با تهران هستند از نمونه‌های دیگری است که در این راهبرد سعودی ایفای نقش می‌کند.اگرچه تحریم‌های وضع شده غیرهسته‌ای و تجمیع شده تحریم‌های سابق است، اما هدف آن محدودسازی بهره‌گیری ایران از مزایای توافق هسته‌ای در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی است. در این راهبرد جدید نقش دولت‌هایی چون عربستان سعودی که دارای چالش و تنش با ایران هستند، برجسته شده و این همزمان می‌تواند حلقه‌های فشار بر تهران را افزایش دهد.

در این چارچوب است که اظهارات تند مقامات سعودی علیه نقش ایران در جهان عرب برجسته می‌شود. شکل دهی به ناتوی عربی، ائتلاف‌سازی، ارتباط‌گیری با جریان‌های ضد یا دچار اصطکاک با تهران و فعال کردن گروه‌ها و گروهک‌های تروریستی از جمله ابزارهایی است که در این راهبرد نقش‌آفرینی می‌کند.

راهبرد ترامپ در قبال ایران

هدف اصلی آمریکای ترامپ در قبال ایران، مهار و معکوس کردن نفوذ منطقه‌ای تهران است. برای تامین این هدف، آمریکا مجموعه‌ای از راهبرد‌ها را در سطح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی دنبال می‌کند. در همین خصوص مرکز تحقیقات استراتژیک در گزارشی با اشاره به راهبرد جدید آمریکا در قبال ایران از مجرای عملیاتی کردن تحریم‌های جدید نوشته است: «مهم‌ترین نقطه تمایز اوباما با ترامپ از منظر نوع نگاه به تهدیدات ایران در این است که اوباما قائل به تفکیک تهدیدات و حل مجزای آنها بود، حال آنکه نگاه ترامپ معطوف به تجمیع تهدیدات و تفکیک‌ناپذیری آنها است.

اساسا تفکیک‌پذیری تهدیدات یکی از سنگ بناهای به نتیجه رسیدن توافق هسته‌ای به‌شمار می‌رود که اساس آن تمرکز بر مساله هسته‌ای و اجتناب از ورود به سایر حوزه‌ها بود.» در همین چارچوب، رکس تیلرسون، وزیر امورخارجه آمریکا معتقد است که تهدیدات ایران اساسا تفکیک‌ناپذیرند و یکی از ایرادات برجام آن است که تهدید هسته‌ای و تهدید منطقه‌ای ایران را مجزا کرد و در نهایت کند کردن تهدید هسته‌ای ایران به تند شدن لبه تهدید منطقه‌ای ایران انجامید. بر این اساس آمریکا درحال تدوین یک سیاست جامع در قبال ایران است که اساس آن بر نگاه یکپارچه و تجمیعی به تهدیدات از جانب ایران است.

بعد داخلی

در چارچوب این راهبرد جامع باید به ابعاد داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی آن اشاره کرد. در بعد داخلی این راهبرد معطوف به اقداماتی است که حاکمیت آمریکا راسا در قبال ایران به‌کار می‌گیرد؛ از جمله وضع تحریم‌ها از جانب کنگره و رئیس‌جمهور و افزودن نام افراد و شرکت‌های جدید به فهرست تحریمی وزارت خزانه‌داری یا فرمان‌های اجرایی ضدایرانی رئیس‌جمهور و همچنین مباحثی درخصوص سیاست قبلی تغییر رژیم.

بعد منطقه‌ای

بعد منطقه‌ای این راهبرد معطوف به شناسایی و همراه کردن کشورهایی است که هدف مشترک مهار ایران را دارند. در این گام نخست تحریم به راهبرد منطقه‌ای برای مهار ایران می‌پردازد که در آن آمریکا اقدامی مستقیم از جانب خود در منطقه را تعریف نکرده، بلکه نگاهش واسطه‌ای و با تمرکز بر بازیگران منطقه‌ای همچون عربستان سعودی، اسرائیل و ترکیه است. اگرچه در شرایط کنونی استعداد و ظرفیت‌های ریاض برای تحقق‌بخشی به چنین راهبردی بیشتر از دو بازیگر دیگر است.

بعد بین‌المللی

در بعد بین‌المللی نیز این راهبرد درصدد است تا مجددا و مشابه آنچه در فرآیند پرونده هسته‌ای رخ داد، دست به امنیتی کردن ایران بزند. در این چارچوب فرسایشی کردن برجام و محدود کردن بیشتر زمینه‌های بهره‌مندی ایران، فشار به سازمان‌ها و موسسات بین‌المللی در جهت اقدام علیه ایران، اقناع بین‌المللی نسبت به استمرار تهدید ایران حتی با وجود توافق هسته‌ای از جمله ابزارهای تحقق این فشار است.

نقش عربستان سعودی در مهار ایران

همان‌طور که در بعد منطقه‌ای به آن اشاره شد، دولت عربستان سعودی از بیشترین استعداد برای ایفای نقش در راهبرد جدید ترامپ برخوردار است. به‌خصوص که رویکردهای سیاسی و امنیتی عربستان نیز به سمت مهار ایران متمایل شده است. به این معنی که ذهنیت و ادراک کارگزاران سعودی به این جمع‌بندی رسیده است که زمانی عربستان می‌تواند نقش اصلی خود را در منطقه و جهان عرب ایفا کند که حوزه‌های نفوذ ایران در پایتخت‌های عربی را در گام اول مسدود و در گام دوم تبدیل به تهدید برای تهران کند. اظهارات محمد بن‌سلمان ولیعهد و پادشاه آینده عربستان در چند ماه اخیر نشان می‌دهد که تحرکات ریاض در این چارچوب و با این منطق در حال پیشروی است. به‌خصوص این ذهنیت غلط را تقویت می‌کنند که آنچه به‌عنوان بحران و تهدید در سطح منطقه وجود دارد، ناشی از فعالیت‌های ایران است و برای غلبه بر این بحران‌ها، باید منشا این بحران‌آفرینی را کنترل و مهار کرد.

از سوی دیگر، ایفای نقش در راهبرد مهار ایران به عربستان سعودی این فرصت را می‌دهد تا به بازیابی خود در شبکه روابط با آمریکا مجددا شکل دهد و بازسازی روابط را در دستور کار قرار دهد. اختلافاتی که بین مقامات سعودی و دولت اوباما درخصوص ایران، توافق هسته‌ای و بحران‌های جهان عرب اتفاق افتاد، زمینه را برای گسل در این معادله فراهم کرد. مقامات کنونی سعودی معتقدند که رویه‌های تهاجمی دولت ترامپ و جمهوری‌خواهان این فرصت را فراهم کرده تا علاوه بر مهار و مدیریت منطقه‌ای ایران، بتوان روابط مخدوش شده را مجددا در مسیر طبیعی خود قرار داد. سفر ترامپ به عربستان و خریدهای تسلیحاتی از این زاویه قابل ارزیابی است.

در واقع سعودی‌ها با درکی که از سطوح تهدید در قبال ایران دارند، راهبرد مهار و تضعیف گستره نفوذ ایران در پایتخت‌های عربی را همراستا با راهبرد آمریکا در حال به پیش بردن‌ هستند. در این چارچوب، اتخاذ چند رویکرد را در برنامه خود دارند: اول: شکل‌دهی به یک ائتلاف گسترده از دولت‌های عربی و اسلامی در چارچوب ناتوی عربی که بتواند یارگیری‌های سیاسی علیه ایران و متحدانش را عملیاتی سازد.

دوم: شکل‌دهی به محور عربستان، مصر و ترکیه یا در صورت عدم تحقق، قرار دادن آنکارا و قاهره در چتر بازی عربستان.

سوم: تلطیف روابط با اسرائیل به‌عنوان حلقه‌ای دیگر از راهبرد مهار ایران و چهارم: ایفای نقش در بحث تحریم‌های ثانویه علیه ایران از مجرای فشار بر غربی‌ها از طریق لابی‌های عربی و یهودی برای کارشکنی و اخلال در روابط اقتصادی با ایران. در این میان هم افزایش خریدهای تسلیحاتی، گرم کردن روابط با روسیه و استفاده از گروه‌های نزدیک به ایران که دچار اصطکاک منافع با تهران هستند از نمونه‌های دیگری است که در این راهبرد سعودی ایفای نقش می‌کند.
عضویت در خبرنامه
نام:
ایمیل:
* نظر: