کد خبر : ۴۰۴۳۷
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۷ - ۰۷ تير ۱۳۹۶ - 28 June 2017
مرد 46 ساله که 30 سال پیش پیرزنی را به قتل رسانده بود با گذشت سه دهه از جنایت، سرانجام از سوی پلیس دستگیر شد
به گزارش افق تازه،زن 70 ساله، شهریور سال 66 هنگامی که برای مراقبت از نوه چهار ساله‌اش در آپارتمانی واقع در شهرک احمدیه، تنها مانده بود به طرز مرموزی به قتل رسید و پرونده جنایت طی 30 سال در اداره آگاهی تهران بزرگ همچنان گشوده ماند. حال آنکه از قاتل ناشناس هم نشانی در دست نبود تا اینکه کارآگاهان جنایی پایتخت، روز سی‌ام اردیبهشت امسال درپی تماسی، اطلاعاتی درباره مخفیگاه قاتل فراری- جمشید- به‌دست آوردند. ازسوی دیگر در بررسی اوراق پرونده قدیمی و اظهارات خانواده مقتول مشخص شد پیرزن در زمان حیات خود با خانواده پسرش زندگی می‌کرده و در زمان وقوع جنایت در حالی که نوه چهار ساله‌اش خواب بوده به قتل رسیده است.

پسرقربانی ماجرا در اظهاراتش به کارآگاهان گفتــــــه بود: « یک روزقبل ازقتل به همراه همسرم برای شرکت در مراسم ترحیم یکی از بستگان به شهرستان خدابنده رفتیم. به همین خاطرقبل از مسافرت یک روزه دختر ۴ساله‌ام را نزد مادرسالخورده‌ام گذاشتیم  اما پس از بازگشت با جـــــــــسد خون آلود مادرم که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود، روبه‌رو شدیم. دخترکوچولویمان هم درخانه تنها بود وفقط گریه می‌کرد.»

در ادامه رسیدگی به پرونده، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند خواهر جمشید (متهم فراری) سال ۱۳۶۶ در همسایگی مقتول زندگی می‌کرده و با گذشت چند ماه ازجنایت و به‌طور ناگهانی خانه‌اش را جا به جا کرده است.

بدین ترتیب پس از شناسایی محل سکونت وی، تحقیقات از او و خانواده‌اش برای شناسایی محل سکونت جمشید در دستور کار پلیس قرار گرفت، اما آنها مدعی بی‌اطلاعی از وی بودند.
در شرایطی که هیچگونه اطلاعاتی از جمشید وجود نداشت، کارآگاهان پایگاه نهم آگاهی با ردیابی‌های پلیسی سرانجام موفق به شناسایی مخفیگاه وی در قلعه حاج موسی شده و این محل را تحت کنترل و مراقبت نامحسوس قرار دادند.

سرانجام ساعت 8 صبح شنبه سوم تیر، در حالی که جمشید قصد داشت سوار بر خودرو شخصی از خانه خارج شود، توسط کارآگاهان دستگیر شد و در همان تحقیقات مقدماتی به ارتکاب جنایت و قتل پیرزن تنها اعتراف کرد. «حدود 30 سال پیش با توجه به اینکه با پدرم مشکل مالی داشتم، او مرا از خانه بیرون کرد؛ من که آن زمان ۱۶ سال داشتم، ناچار به خانه خواهرم رفتم؛ حدود یک ماه آنجا زندگی کردم و طی این مدت پیرزنی را در همسایگی آنها دیدم که از یک بز نگهداری می‌کرد و بنا به گفته‌های خواهرم با خانواده پسرش در خانه روبه‌رو سکونت داشت.

یک روز خواهرم بین صحبت‌هایش گفت که چند روز پیش موتورسواری را دیده که ۳۵۰ هزار تومان پول برای پیرزن آورده است؛ پس از آن وسوسه سرقت پول‌ها به جانم افتاد تا اینکه یک روز با اطلاع ازخالی بودن خانه و به قصد سرقت وارد خانه پیرزن شدم.او داخل حیاط خانه در حال خرد کردن سبزی بود که وقتی مرا دید، ترسید و با تعجب پرسید آنجا چکار می‌کنم؟ من هم به دروغ گفتم دلم درد می‌کند و به این بهانه از او درخواست نبات کردم؛ پیرزن که به حضور بی‌اجازه من در داخل حیاطشان مشکوک شده بود، گفت که نبات ندارد وبعدهم با عصبانیت و برای بیرون کردن من از خانه اش، درگیرشد.

وقتی روی زمین افتادم ناگهان دستم به چاقویی خورد که پیرزن با آن سبزی خرد می‌کرد. درحالی که ترسیده بودم با چاقو به پیرزن حمله ور شدم اما نمی‌دانم چند ضربه به او زدم. پس ازقتل، جسد پیرزن را به داخل خانه کشیدم و شروع به وارسی وسایل داخلش کردم اما هیچ پولی پیدا نکردم.

بعد ازآن به خانه خواهرم برگشتم و پس از تعویض لباس‌های خون آلود، با دوچرخه محل را ترک کردم؛ خواهرم زمانی که متوجه شد پیرزن همسایه‌شان توسط من به قتل رسیده مدتی بعد خانه‌اش را فروخت و از آن محل رفت، اما طی این مدت دچار عذاب وجدان شدیدی بودم؛ هیچ کدام از کارهایم درست از آب در نمی‌آمد و همیشه گرفتار و بدهکار بودم؛ هر بار که معامله‌ای می‌کردم، شکست می‌خوردم و مردم تحت عنوان کلاهبردار از من شکایت می‌کردند.

تا اینکه دستگیر شدم.»سرهنگ کارآگاه حسین زارع، رئیس پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: باتوجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت وی از سوی بازپرس صادر شد و او برای ادامه تحقیقات در اختیار پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

عضویت در خبرنامه
نام:
ایمیل:
* نظر: