ضربه‌ای که پایداری‌ها به ابراهیم رئیسی و اصولگرایان زدند /کوهکن: اصولگرایان موفق نشدند به مردم بگویند ما تندرو نیستیم /راندن ناطق‌نوری و لاریجانی از جریان اصولگرا، اشتباه بزرگی است

او معتقد است جریان اصولگرا هزینه رفتارهای احمدی نژاد را می دهد،  تاکید دارد که باید چهره هایی چون ناطق نوری و لاریجانی را در درون این جریان حفظ کرد. 

مشروح گفتگو با عضو ارشد جبهه پیروان خط امام و رهبری را در ادامه بخوانید؛

***

آقای کوهکن! فکرمی کنید اصولگرایان بعد از چند ناکامی پی در پی در انتخابات تا چه اندازه به یک بازیابی گفتمانی و تشکیلاتی نیاز دارند؟

در فرهنگ ديني ما چیزی به عنوان شکست و پیروزی معنا و مفهوم ندارد ما شکست را در این می دانیم که کسی به وظیفه و تکلیفش عمل نکند ولو به ظاهر پیروز باشد و پیروزی در این می دانیم که عکس این باشد.

به هر جهت مسلمان هستیم و براساس مبانی دینی مان باید ببینیم که پیروزی و شکست چیست؟ بر فرض مثال اگر در زمان صدر اسلام بودید زمانی که حادثه خونبار کربلا به وجود آمد (من نمی خواهم مقایسه کنم) از شما سوال می کردند یزید پیروز شده است قطعا می گفتید نه، پس باید بدانیم که در فرهنگ سیاسی ما شکست، انجام ندادن تکلیف است ولو به ظاهر پیروز شده باشیم، پیروزی نیز انجام دادن تکلیف است ولو به ظاهر موفق نشده باشید (بنده قصد تشبیه نداشتم).

اتفاقات سیاسی که در صحنه سیاسی برای جریانات سیاسی می افتد به خصوص جریان هایی که کار تشکیلاتی می کنند از الفبای سیاست است و باید این گروه ها و جریان ها بنشینند و یک تحلیل گفتاری و برنامه ای داشته باشند و نهایتا به صورت طبیعی برای ادای تکلیف در آینده برنامه ریزی کنند .

در یکی دو دوره در انتخابات شهر تهران بعضی از بزرگان که بعضاً در قید حیات نیستند به بنده توصیه کردندکه ثبت نام كنم و بنده چون معتقد بودم كه سياسيون نبايد در شوراها باشند داوطلب نشدم و در حال حاضر نيز تاکید می کنم که ما سیاسیون نباید به انتخابات شوراها ورود پیدا کنیم چرا که در قانون هیچ وظایف سیاسی برای شوراها در نظر گرفته نشده است.

یعنی شما ورود سیاسیون به شورا را اشتباه می دانید؟

اصلا و ابدا، ورود و رفتن سیاسیون به شورا یک خبط و اشتباه است و نمی گویم حق قانونی شان نیست اما می گویم خبط است و نباید ورود پیدا کنند، لذا اینکه نتیجه انتخابات تهران و مشهد را به کل کشور بسط دهیم درست نیست چراکه در بعضی از شهرها و استان ها هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان پیروز شده اند و نمی شود چون در تهران و مشهد اصلاح طلبان کرسی ها راگرفته اند بگویم اصلاح طلبان پیروز انتخابات شوراها هستند.

اگر بخواهم انتخابات ریاست جمهوری را تحلیل کنم به موضوعاتی همانند گفتمان با مردم ،گفتمان زیر سایه جریان اصولگرایی، جذب و دفع در این بخش، تخلفات دوران انتخابات، سواستفاده ها از بیت المال، فضاسازی های غلط بخشی از این مولفه ها بر آینده یک جریان سیاسی مثل اصولگرا اثرگذار است که باید یک بازنگری در گفتار و رفتارشان انجام دهند و بخش دیگر نیز مربوط به تخلفات دیگران است که در این بخش اگر پیچ و بست های قانون اشکال دارد باید آنها را سفت کنند که کسی تخلف نکند.

به هر حال اصولگرایان در دو سه انتخابات گذشته ریزش رای داشتند و این امری مشهود آیا نباید برای جذب این آرا بازیابی گفتمانی داشته باشند؟

من معتقد نیستم که صددرصد آراء در انتخابات ریاست جمهوری آراء جناحی و سیاسی بوده است. اصلا معتقد نیستم که اصلاح‌طلبان 24 میلیون رای اوردند بلکه آقای روحانی 24 میلیون رای اورده است. حتی معتقد نیستم اصولگرایان 15 میلیون رای اورده اند بلکه آقای رئیسی 15 میلیون رای اورده است.

افراد سیاسی در شهرهای بزرگ و کوچک درصدی از جامعه را تشکیل میدهند درصد قابل توجهی از مردم نگاهشان به حرفها و رفتار فردی است. من با دهها نفر که به آقای روحانی و رئیسی رای دادند صحبت کرده ام که انتخاب آنها بحث اصلاح طلب و اصولگرایی نبوده است بلکه بحث انتخاب افراد بوده است .

افرادی در انتخابات مجلس با من بوده اند و به بنده رای دادند و علی رغم اینکه من به آقای روحانی رای ندادم اما آنها در ستاد آقای روحانی فعالیت کرده اند الانم با ما رفیق هستند و لذا اصلا من معتقد نیستم که اصلاح طلبها اینگونه فکر کنند که 24 میلیون رای دارند و اگر اینگونه فکر می کنند که 24 میلیون رای دارند اشکال ندارد من این را کامل می پذیرم که روی همین ریل 24 میلیون رای جلو بروند.

پس شما معتقدید که اصولگرایان هیچ ریزش رایی نداشته اند؟

ببنید اصلا بحث ریزش و رویش نیست من حرفم بالاتر از اینهاست من می گویم در کشور ما یک بخش قابل توجهی از رای رای به شخص است و رای به جریان نیست. باید واقع بین باشیم که از انتخابات گذشته تا الان اصولگرایان یک گام بزرگ برداشته اند و از انتخابات 4 سال پیش تا الان پیشرفت داشتند.

ولی در ظاهر پیشرفتی در جریان اصولگرایی دیده نمی شود، مصداق های این پیشرفت مدنظر شما چیست؟

اصولگرایان در یک فرایندی مقوله تکثر را حل کردند و در یک فرایند افرادی که خودشان تصمیم می گرفتند در تصمیم گیری خرد جمعی به عرصه انتخابات ورود پیدا نکردند البته اینجا اشکالاتی نیز وجود داشت و اشکال این بود آقای روحانی و جهانگیری با زرنگی تمام آنچه را که به عملکرد دولت گذشته برمی گشت به آقای قالیباف و رئیسی منتسب کردند، این در حالی بود که جریان اصولگرایی جز اولین منتقدان احمدی نژاد بودند.

بیشترین انتقادات در 8سال ریاست جمهوری احمدی نژاد از طرف اصولگریان بود و احمدی نژاد کاندیدای اصولگرایان نبود بلکه وی خودش وارد صحنه شد و در حال حاضر نیز هر چه دلش می خواهد به اصولگرایان می گوید .

در واقع شما معتقدید که اصولگرایان قربانی احمدی نژاد شده اند؟

یکی از ایراداتی که به جریان اصولگرایی وارد شد این است که علی رغم اینکه بیشترین انتقادات و برخوردها از طرف اصولگرایان با احمدی نژاد شد و حتی تابوی برخورد با رئیس جمهور را اصولگرایان در مجلس شکستند اما هیچگاه اطلاع رسانی دقیق وشفافی رابه مردم در مورد این بخش از عملکرد خود ارائه نداند.

در دوران آقای خاتمی انجمن اسلامی وزارت راه بیانیه داد و نوشت ما شرمنده هستیم که آقای خاتمی فلان فرد را برای وزیر راه را معرفی کرده است، آقای مجید انصاری که معاون پارلمانی بود گفت، مجلس باید از رئیس جمهور عذرخواهی کند که بنده به عنوان سخنگوی مجلس مصاحبه کردم گفتم مگر مجلس به رئیس جمهور چه گفته است که عذرخواهی کند . یعنی انقدر در یک هاله از قداست رئیس جمهور را حفظ می کردند که اگر انجمن اسلامی وزارت خانه ای اطلاعیه می داد و در مجلس پخش می کرد آقایون می گفتند مجلس باید عذرخواهی کند.

در مجلس چهارم مرحوم آقای موحدی ساوجی که می خواست یک انتقاد ساده از اقای هاشمی داشته باشد باداد و فریاد بعضی از آقایان که حالا در مجلس نیستند و در کسوت همان لباس هم هستند مواجه شد ،یعنی اصلا اجازه نمی دادند کسی به حریم رئیس جمهور وارد بشود .

این اصولگرایان بودند که از این سازوکار قانونی استفاده کردند وتابوی برخوردبا رئیس جمهور را در مجلس شکستند باید اصولگرایان برای مردم تبیین می کردند که اولاً این تابو را برای مردم شکستیم و ثانیاً رئیس جمهور که در ابتدا منتسب به ما بود به محض اینکه اشتباهی که خلاف قانون بوداز وی دیدیم باوی برخورد کردیم.

در واقع ضعف اصولگرایان عدم اطلاع رسانی و تبیین اینگونه مسائل برای مردم بود که اتفاقا آقای روحانی و جهانگیری نیز از همین نقطه وارد شدند و عمده رای سازی خودشان را از توده خاکستری از این بخش آوردند. دقیقاً مثل کسانی که در دهه اول انقلاب منگنه روی پیراهن جوانان در ولیعصر می زدند ،در اصفهان ریختند دکترها را زدند و آدم نیز کشتند اما بعداً امدند افراد واداده ای شدند و به اصطلاح گفتند می خواهیم با تکفیریها مبارزه کنیم. اولین نقطه ضعف اصولگرایان در انتخابات این دفعه این بود که موفق نشدند به مردم بگویند که آقا ما اهل تندروی نیستیم.

یکی از شخصیت های اصلی جریان اصولگرایی مرحوم آقای عسگراولادی است و در رفتار و گفتار آقای عسگراولادی اعتدال واقعی مبتنی بر شرع مقدس وجودداشت .

با وجود انتقادات بخشی از اصولگریان از احمدی نژاد و رفتارهای وی، اما در همین جریان راست، جبهه پایداری هم وجود دارد که تا آخرین لحظه از احمدی نژاد حمایت کرد و هنوزم به نوعی مدافع دولت قبل است، حمایت این بخش از اصولگرایان را خارج از جریان اصولگرایی می ببینید؟

در سال 88 وقتی فتنه اتفاق افتاد، در همین مجلس وقتی بلند شدیم و علیه فتنه بعضی از برادران اصلاح طلب همراه ما و کنار ما علیه فتنه شعار دادند، آیا در جریان اصلاح طلب یک لایه هایی نبودند که چنان بریدند که امروز خارج نشین و اصلا ضدانقلابند؟ ما هیچ گاه حساب اصلاحات را به حساب آنها نمی گذاریم . شاید به آنها این انتقاد را داشته باشیم که در مقابل حرفهای بی ربطی که آنها زدند سکوت کردند اما هرگز نمی گویم که شما هم مثل آنها هستید .جریان پایداری یک تفکری دارد اما من که پایداری نیستم.

به هر حال بخشی از مردم فکر کرده اند که پایداری یعی همان جریان اصولگرا، آیا این ضعف اصولگرایان نبوده است؟

این ضعف اصولگرایی و ضعف ستاد مرکزی آقای رییسی است و علی رغم اینکه خود آقای رئیسی پایداری نبود اما در شهرها و این طرف و آنطرف اینطور تلقی شد که اگر آقای رئیسی رای بیاورد یعنی پایداری در کشور حاکم می شود .

بسیاری از وزرای آقای احمدی نژاد در ستاد آقای رئیسی بودند و این تلقی بسیار طبیعی بود؟

خیلی از وزرای آقای احمدی نژاد بودند که اصلا پایداری نیستند. در جامعه ما باید اول سلامت مالی و اخلاقی مسئولان مهم باشد و بعد مسائل جناحی شان ،همانگونه که آدمهای سالم و ناسالم در همه جناحها هستند.

آقای کوهکن! در حال حاضر که آقای ناطق نوری از مسئولیت ریاست دفتر بازرسی بیت استعفا داده اند گویا وی قصد دارد یک سری کارهای حزبی انجام دهند چقدر این اراده در جریان اصولگرا برای لیدری وی در این جریان از طرف اصولگرایان وجود دارد؟

در دوران ابتدای اصلاحات که یک سری روزنامه های زنجیره ای زمین و زمان را به هم می بافتندو به محض اینکه آن امام جماعت مرحوم در شمال غرب کشور یک مطلب در خطبه ها می گفت آن مطالب رابدون ملاحظه تیتر می کردند و تمسخر می کردند، در آن زمان غربت دین و دیانت متدینین، آقای ناطق یک تنه جلو آمد و شورای هماهنگی نیروهای انقلاب را ایجاد کرد در شورای دوم وقت گذاشت و نتیجه گرفت اما اتفاقاتی افتاد و بعضی از آقایان به آقای ناطق جفا کردند ،اقای احمدی نژاد به وی جفا کرد .

ما آقای ناطق را در حال حاضر نیز متعلق به جریان اصولگرایی می دانیم ، در فتنه 88 وقتی مرحوم عسگراولادی با آقای ناطق تماس گرفتند و ایشان فرمودند من سرباز ولایتم و همین نقطه اتصال ما به آقای ناطق است. البته امکان دارد وی نقطه نظراتی داشته باشد که بعضی از دوستان قبول نکنند اما برای ما اصل این است که ایشان این نقطه وصل را پایبند است.

اگرآقای ناطق فعالیتی را تحت عنوان اصولگرایان شروع کند قطعاً تاثیرگذار خواهد بود و قطعاً لایه های قابل توجهی را جذب می کند، تیپ ماها هم قطعاً تلاش خواهیم کرد که سلایق مختلف را در این جریان به هم نزدیک کنیم .

یعنی سلایق را به سلایق آقای ناطق نزدیکتر کنید؟

به هم نزدیک کنیم و مشترکات را مورد تاکید قرار دهیم.

آیا می توانید چنین نقشی را برای علی لاریجانی نیز در نظر بگیرید؟

آقای لاریجانی هم اصولگراست ،این یک خبط بزرگ برای جریان اصولگراست که یک روز ناطق ،یک روز لاریجانی ،یک روز حداد، یک روز دیگری و دیگری و دیگری را بخواهند کنار بگذارند.

ما باید ظرفیت این را داشته باشیم که بزرگان جریان اصولگرایی را با همه انتقادهایی که به آنها داریم حفظ کنیم و همه هنر ما در این باشد که اینها را دور یک میزی جمع کنیم و از وجودشان علی رغم همه اختلافات برای اقدامات راهبردی این جریان استفاده کنیم .