آخرین اخبار
کد خبر : ۲۷۴۱۱
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۷ - ۲۱ شهريور ۱۳۹۵ - 11 September 2016
حسن گرنه يي -جوان است و پر انرژی. می خواهد درس بخواند، کار کند، موقعیت اجتماعی مناسب به دست بیاورد و پیشرفت کند. در واقع پر است از آرزوهای دور و نزدیک. آرزوهایی که مستقیم با زندگی اش عجین شده اند اما بسیاری از آنها محقق نمی شوند چرا که به سد یک کلمه معروف بر می‌خورند، «بیکاری».
 بیکاری که امان جوانان تحصیل کرده و متخصص را بریده است و کارفرمایان را هم همواره نسبت به نیروی کار طلبکار می کند. یعنی اگر کاری هم باشد، به دلیل تقاضای زیاد نیروی کار، نه امنیت شغلی هست و نه حقوق و مزایای مناسبی. البته اگر از بند معروف «پ» استفاده شود، ماجرا فرق می کند و محیط کار گلستان می شود. با پارتی همه چیز در محیط کار حساب شده و مطلوب است و این چرخه ادامه دارد و سالیان سال است که تکرار می شود. نتیجه هم این شده که اگر تعداد کمی هم  بتوانند به شغل مرتبط با تحصیلات خود نزدیک شوند، از نداشتن امنیت شغلی، محیط کاری مناسب و حتی نداشتن بیمه و امکانات و حقوق و دستمزد مناسب گلایه دارند. به این ترتیب است که برخی شاغلان  از نداشتن امنیت شغلی می نالند و برخی دیگر از ناعدالتی شغلی رنج می برند. ناعدالتی که باعث می شود افراد با تخصص و سابقه کار یکسان، حقوق متفاوت داشته باشند یا از مزایای متفاوت برخوردار باشند البته اگر از نقش پارتی بازی های شغلی  گذر شود. ناعدالتی که جوانان را افسرده و دلسرد می کند و می تواند به آسیب های جدی اجتماعی منجر شود.

گلایه های جوانان از بیکاری و نداشتن
امنیت شغلی
محمد ۳۲ ساله، یکی از افرادی است که با داشتن مدرک کارشناسی ارشد رشته مکانیک، در یک شرکت خودروسازی معروف تهرانی کارگری می کند. او که مدرک تحصیلی اش را از دانشگاه امیرکبیر با معدل بالا دریافت کرده، از تبعیض شغلی، عدم قرار گرفتن نیروهای متخصص در جای خود و نداشتن امنیت شغلی گلایه های جدی دارد.
می گوید: در خط تولید یکی از شرکت های خودروسازی مطرح کارگر هستم اما می توانم در تیم طراحی هر شرکت خودرسازی فعالیت کنم و انقدر توانایی و تخصص دارم که بتوانم موفق شوم اما مدیران ارشد حتی حاضر نیستند نگاهی به طرح هایم بیاندازند چون نور چشمی کسی نیستم و پارتی ندارم. خودم هم که منابع مالی کافی برای به ثبت رساندن طرح هایم ندارم و باید بسوزم و بسازم.
می گوید: قرادادش هر ۳ ماه تمدید می شود و هر ۳ ماه باید تن و بدنش بلرزد که نکند شرکت نخواهد قراردادش را تمدید کند و زن و فرزند یک ساله اش گرسنه و بی‌خانه بمانند.
می گوید: ماهی یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان حقوق می گیرد که البته مالیات هم از آن کسر می شود و این در حالی است که  مدیرارشد او تحصیلاتی غیر مرتبط و پایین تر از او دارد
می گوید: وضعیت شغلی اش آنقدر استرس زاست که به اضطراب دچار شده و به توصیه روانپزشک قرص های آرام بخش مصرف می کند. می گوید و البته برای داشتن شغل خدا را شاکر است…
مینای ۲۸ ساله نیز وضعیتی بهتر از محمد ندارد. او که مهندس معمار است و مدرک تحصیلی خود را از دانشگاه تهران دریافت کرده، از تبعیض شغلی‌، نداشتن حقوق برابر با کارمندان مرد و نداشتن امنیت شغلی می نالد. او که کارمند یک شرکت ساختمانی خصوصی است، از مردانی می گوید که با نصف کاری که او انجام می دهد، حقوق دو برابر می گیرند.
می گوید: به خاطر اینکه خانم هستم حقوق من از همکاران مردم ۵۰ درصد کمتر است در حالی که هم متخصص تر هستم و هم با مهارت بیشتر کار می کنم.
می گوید: محیط کار مردانه است و من به لطف پدر توانسته ام وارد این شرکت شوم اما در هر حال، با وجود داشتن پارتی هم امنیت شغلی ندارم و تنها لطف شرکت به من این بوده که قراداد ۶ ماهه را برای من یک ساله کرده است.
می گوید: تبعیض ها آنقدر زیاد و ناجوانمردانه است که اگر دلم خوش نبود که شغلی مرتبط با رشته تحصیلی ام دارم لحظه ای محیط کار را تحمل نمی کردم و در واقع محیط کار از من دختری عبوس و بی اعتماد ساخته است که امیدی به پیشرفت ندارد. مینا هم اما از داشتن شغل مرتبط با رشته تحصیلی اش خدا را شکر می کند…
ساره ۳۵ ساله اما سرنوشتی بدتر از مینا و محمد دارد.او که همسرش مهندس معدن بوده و ۲ سال است به دلیل آسیب دیدگی خانه نشین شده و تحت درمان است با مدرک لیسانس ادبیات کار پیدا نمی کند و چرخ زندگی اش بسیار سخت می چرخد.
هزینه های درمان دست راست و پای چپ همسرش که در ریزش معدن مس آسیب دیده آنقدر زیاد است که نمی‌داند چه باید بکند.
صاحب معدنی که همسرش در آن مصدوم شده تنها ۲ میلیون تومان غرامت به آنها پرداخته و دستش به جایی بند نیست و همسرش حتی بیمه هم نداشته است که بتواند شکایت به جایی ببرد.
می گوید: شغلی مطابق تحصیلاتش پیدا نمی کند و برای منشی شدن در شرکت های خصوصی هم شرایط ظاهری مورد نظر را ندارد و در مصاحبه ها رد می شود.
وی اضافه می کند: در خانه های مردم کار می کند، ترشی درست می کند، سبزی پاک می کند، پیاز سرخ می کند تا روزگار زندگی بگذرد اما این روزگار عجیب سخت می گذرد انگار و او را در جوانی پیر و شکسته و خسته کرده است…
از این دست گلایه ها زیاد است. گلایه هایی که علاوه بر جسم، روح نیروی کار را می فرساید و باعث به وجود آمدن مشکلاتی چون افسردگی، خشونت،  بیماری های روحی و روانی می شود.
شاید به همین دلیل است که آخرین تحقیقات  که در اسفند ماه سال ۹۳ انجام شده، نشان می‌دهد که در سال‌های اخیر بیماری روانی در بین اقشار مختلف گسترش یافته، و جدیدترین آمارهای وزارت بهداشت از ابتلای ۲۱درصدی مردم کشور به اختلالات روانی خبر می‌دهد که در پایتخت این عدد به ۳۴درصد می‌رسد. بیمارانی که در جمعیت ۱۲ میلیونی تهران، ۴میلیون نفر می‌شوند.
آمارهای تبعیض حقوق ودستمزدی در ایران
در این میان پارتی بازی و تبعیض های شغلی نیز اهمیت ویژه ای دارند و روی روح و روان کارمندان و کارکنان تاثیر منفی می گذارند. به تازگی نیز، شركت ايراني كاريابي تلنت در پژوهشي كه انجام داده به اين نتيجه رسيده دريافتی زنان ايراني در سمت های مشابه ٢۹ درصد كمتر از مردان ايراني است. البته اين پديده خاص ايران نيست و در ساير كشورهاي جهان مشاهده مي شود. پژوهش ياد شده ميزان حقوق دريافتي را با تحليل اطلاعات بيش از ۹۳ هزار متخصص و مدير ايراني در ٢٢ گروه شغلي و با جزئيات ارائه كرده است .اطلاعات ياد شده سه موضوع دستمزد مديران و متخصصان بر اساس دانشگاه، مهارت زبان انگليسی و همچنين تفاوت جنسيتی دستمزد مردان و زنان در رده های شغلي ياد شده را مورد بررسی قرار داده است. در اين بررسي مقايسه جنسيتي مديران و متخصصان نشان داده تبعيض جنسيتی در خصوص دريافتی در رده های شغلی مديران و متخصصان مشاهده مي شود.ايران تلنت در ادامه گزارش تحليلي خود درباره بازار ايران نوشته: دريافتي فارغ التحصيلان دانشگاه هاي دولتي به طور ميانگين ۵۳ درصد بالاتر از فارغ التحصيلان دانشگاه های آزاد است و دريافتی افراد داراي مدرك فوق ليسانس نسبت به ليسانس به‌طور متوسط ۵۱ درصد بالاتر است. يافته های ديگر اين بررسي حاكي از آن است، مديران و متخصصان مسلط به زبان انگليسی به طور متوسط ۵۳ درصد دريافتی بيشتری دارند.
امنیت شغلی، حلقه فراموش شده بازار کار
از سوی دیگر نداشتن امنیت شغلی و ترس از بیکار شدن، مساله دیگری است که در نیروی کار اضطراب ایجاد می کند و نه تنها باعث ایجاد اختلالات روانی می شود بلکه راندمان کاری را نیز پایین می آورد و ضرر و زیاد اقتصادی نیز دارد.در حال حاضر، بر اساس آمار در حال حاضر ۲۲ میلیون شاغل در بازار کار ایران فعالیت دارند که بعضی از این تعداد شاغل،  حاشیه امنی برای فعالیت دارند و به اصطلاح در استخدام دولت و یا زیرمجموعه های آن هستند اما  نکته اینجاست که  بیشتر شاغلان در بخش خصوصی فعالیت دارند و از امنیت شغلی برای آنها خبری نیست که نیست.
در واقع در ۲۰ سال گذشته می توان گفت، با توجه به این که جویای کار زیاد شده و عرضه شغل کم، تعادل در بازار کار بسیار به هم ریخته است و همین امر باعث شده جوانان به هر کاری تن در دهند و کارفرمایان هم هر طور که می خواهند با توجه به وجود خلا قانونی در بازار کار، با کارمندان خود رفتار کنند و به این ترتیب است که امنیت شغلی شدیدا افت کرده و دیگر کارگرو کارمندی  به صورت دائمی و رسمی در جایی استخدام نمی شود. حالا دیگر مدت هاست که بازار قراردادهای موقت و حتی قراردادهای سفید داغ است و دراین شرایط جوانان مجبور می شوند با شرایط کارفرمایان اشتغال داشته و حتی بدون قرارداد نیز فعالیت کنند تا شغل داشته باشند.
این وضعیت نارضایتی شغلی به وجود می آورد و  به این معنا است که شاغلان نمی توانند حتی برای آینده نزدیک خود برنامه ریزی داشته باشند و همیشه  باید به این موضوع بیاندیشند که هر لحظه  امکان این مساله وجود دارد که  اخراج و یا تعدیل شوند والبته این مساله که حق اعتراضی هم در کار نیست چرا که نیروی کار با عدم تمدید قرارداد مواجه می شود، بیشتر سوهان روح کارمندان و کارگران است.
چرا رضایت شغلی لازم است؟
در هر حال، بر اساس تعاریف علمی، به طور کلی رضایت شغلی را می‌توان به نوعی خشنودی فرد از حضور در محیط کار اطلاق کرد که حاکی از احساس مثبت فرد نسبت به شغلش است و عوامل مختلف فرهنگی و اجتماعی از جمله شرایط محیط کار، نظام سازمانی شغل، روابط حاکم بر محیط کار و تعامل سازنده با دیگر همکاران بر آن تاثیر دارد.
در حقیقت رضایت شغلی، احساسی روزانه است که عوامل مختلف به شکل مستقیم و غیرمستقیم بر آن اثر می‌گذارد و بدیهی است که نه تنها در روحیه‌ی فرد موثر است، بلکه موجب افزایش تعهد سازمانی بیشتر شده و بر میزان کارایی فرد هم می‌افزاید. در واقع عدم رضایت شغلی  و داشتن درگیری با محیط کار و همکاران می تواند باعث به وجود آمدن وسواس فکری، پایین آمدن اعتماد به نفس، کم شدن اعتماد به اطرافیان، عصبیت و پرخاشگری و افسردگی شود و این مساله هم بر زندگی خانوادگی و هم بهر زندگی اجتماعی تاثیر منفی می گذارد.
در پژوهشی که پژوهشگران دانشگاه میلان در کشور ایتالیا طی پروژه ای بلندمدت انجام دادند و در آن به بررسی تاثیرات روان شناختی کیفیت و نوع شغل بر سلامت روحی انسان ها پرداختند، نتیجه این شد که قراردادهای موقت کاری و عدم داشتن امنیت شغلی، تاثیرات بسیار مخربی بر سلامت روحی و روانی فرد و جامعه خواهد گذاشت.
در نتیجه بررسی و تحلیل اطلاعات بیش از دو میلیون و هفتصد هزار کارگر، کارمند و افراد شاغل در سایر بخش های خدماتی در فاصله زمانی سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱، مشخص شد که نداشتن امنیت شغلی و استفاده از قراردادهای موقت کاری، ارتباط مستقیمی با افزایش بروز افسردگی و استفاده از داروهای اعصاب دارد.همچنین، بر پایه این مطالعات مشخص شد افرادی که در مشاغل موقت مشغول به کار هستند به طور میانگین ۶ دهم درصد بیشتر از سایر افراد از داروهای مرتبط با سلامت روان استفاده می کنند و از سوی دیگر نداشتن امنیت شغلی احتمال بروز مشکلات و اختلالات روانی را افزایش می‌دهد. با این تفاسیر می توان نتیجه گرفت، عدم وجود امنیت شغلی در بین افراد جامعه، تاثیر مستقیمی بر سلامت کلی آن جامعه گذاشته و همچنین این مساله بروز ناهنجاری های روحی به طور مستقیمی با سن افراد درگیر در آن مرتبط است. جوانان به دلیل بی تحملی، تاثیر منفی بیشتری از نداشتن رضایت شغلی زیر سایه تبعیضات شغلی و نداشتن امنیت شغلی دارند و به این ترتیب اگر این مساله اصلاح نشود بحران بزرگ اجتماعی در راه خواهد بود که گریبان جامعه را خواهد گرفت و باید هر چه سریعتر برای بهبود محیط کار و وضعیت شغلی چاره ای اندیشیده شود.

عضویت در خبرنامه
نام:
ایمیل:
* نظر: