پرداخت یارانه به همه اقشار جامعه طی دو سال اخیر از جمله حاشیه های مهم طرح هدفمندی یارانه ها به شمار می رود و بسیاری از اقتصاددانان و حتی دولتمردان بارها سخن از لزوم حذف یارانه افراد پردرآمد سخن به میان آورده اند.
پرداخت یارانه به همه اقشار جامعه طی دو سال اخیر از جمله حاشیه های مهم طرح هدفمندی یارانه ها به شمار می رود و بسیاری از اقتصاددانان و حتی دولتمردان بارها سخن از لزوم حذف یارانه افراد پردرآمد سخن به میان آورده اند.
هر چند تا به حال نیز دولت اقدام به حذف بخشی از یارانه پردرآمدها کرده اما به نظر می رسد که این حذف نسبت به جمعیت خانوارهای پردرآمد شتاب کمتری داشته است.
مسعود خوانساری رییس اتاق بازرگانی تهران معتقد است که پول یارانه ها در حالی به سمت جامعه می رود که تولید کشور بی بهره از منابع کافی است و دولتمردان باید بخشی از این مبلغ را روانه تولید کشور کنند.آنچه در ادامه میخوانید، مشروح گفتوگو با مسعود خوانساری، رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران است.
به نظر شما در شرایط کنونی تقاضا در اقتصاد کشور را چطور میشود تحریک کرد؟
باید پول در دست مردم باشد، یعنی قدرت خرید آنها افزایش پیدا کند. اگر ما دو مرتبه بخواهیم پمپاژ پول در جامعه کنیم، این باعث میشود که اتفاقاتی مشابه سالهای گذشته بیفتد و پولدارها پولدارتر شوند و فقرا فقیرتر شوند. علت آن هم این است که چاپ اسکناس صورت میگیرد یا پول بدون پشتوانه وارد بازار میشود، بنابراین هر تصمیمی باید با این پیش فرض اجرایی شود که حجم نقدینگی از اندازه طبیعی آن بالاتر نرود.
راهحل این است که بتوان تولید را به حرکت در آورد. برای این کار، ما باید پولهایی که در جامعه هزینه میشود، مثل پرداخت یارانه به بیش از 70 میلیون ایرانی، را به سمت تولید هدایت کنیم. سوال این است که آیا ما واقعا 70 میلیون آدم نیازمند به یارانه در کشور داریم؟! پول یارانهها به جامعه تزریق میشود، اما به هیچوجه به سمت تولید نمیرود. این پول اگر به چرخه تولید بیفتد، هم اشتغال ایجاد میکند و هم اینکه پولی که معلوم نیست در کجا حرکت میکند، به سمت بخش تولید میرود. توجه داشته باشید در همین دوره زمانی 20 هزار میلیارد تومان هزینه انواع یارانهها مانند یارانه نقدی و یارانه حاملهای انرژی کردهایم، ولی تنها 8 هزار میلیارد تومان بودجه پروژههای عمرانی محقق شده است.
از سوی دیگر، در حال حاضر سوبسیدی که روی سوخت داده میشود، دود شده و به هوا میرود. اگر به جای این سوبسید، بدهی دولت به پیمانکاران و صنایع پرداخت شود، با این کار پیمانکاران و صنایع بدهی خود را به بانکها میپردازند و در نهایت دوباره بانکها تسهیلات به صنعتگران میدهند. در این چرخه افراد متنوعی از این منابع بهرهمند میشوند و تقاضا حرکت میکند. بالاخره در یکسری از جاها میشود اقتصاد را تحریک کرد.
در عین حال، با واقعی کردن قیمت ارز و واگذاری طرحهای نیمهتمام به بخش خصوصی، میتوان بخش تقاضا در اقتصاد را تحریک کرد.
* آقای خوانساری، شما یک راهحلی را که برای حل مشکل سمت تقاضا در اقتصاد پیشنهاد کردید و آن هم، قطع پرداخت یارانه نقدی بود. برخی از کارشناسان معتقدند که حذف یارانههای نقدی و صرف این پولها برای پرداخت بدهیهای دولت نیز میتواند در خروج از رکود موثر باشد.
بله، در قانون هم پیشبینی شده است که درصدی از درآمد حاصل از افزایش قیمت حاملهای انرژی به تولید پرداخت شود، اما تولید در سالهای گذشته مورد حمایت قرار نگرفت. یعنی ما افزایش قیمت حاملهای انرژی را داشتیم، اما درآمد حاصله را به صورت نقدی بین اقشار مردم توزیع میکردیم. نکته اصلی این است که دولت باید در مورد دو حوزه تصمیمگیری قاطع داشته باشد. اول اینکه موضوع ادامه پرداخت یارانهها را مشخص کند و دوم هم در مورد نرخ ارز تصمیمگیری قاطعانهای برای واقعیسازی نرخ ارز صورت گیرد. ما میگویم نرخ ارز واقعی و تک نرخی شود.
امسال باید 6 میلیون نفر از دریافت یارانه نقدی حذف شوند. به نظر شما، آیا میشود یارانه نقدی 70 میلیون نفر را حذف کرد؟
من نمیگویم یارانه نقدی 70 میلیون نفر باید حذف شود. میگویم که آیا واقعا از جمعیت ایران، 70 میلیون نفر نیازمند هستند؟ به هرحال اگر صادقانه به مردم توضیح داده شود که با هزینه کردن این یارانهها میتوانیم چرخهای تولید را به حرکت درآوریم و نرخ بیکاری را کاهش دهیم، به طور حتم مردم هم میپذیرند. امروز یکی از مشکلات بزرگ اقتصادی و اجتماعی کشور ما بیکاری است. با توجه به وضعیت رکود اقتصادی این بیکاری هم تشدید میشود و بیش از هر گروه دیگری، خانوادهها باید نگران وضعیت فعلی باشند. بنابراین اطمینان دارم که با تشریح وضعیت کشور و تفسیر نفع واقعی مردم میتوانیم با همین درآمدها نیز تصمیمات بهتری بگیریم.
با انتظاری که در میان مردم به وجود آمده، میشود این کار را کرد؟
باید افراد نیازمند را از غیرنیازمند شناسایی کنیم. ببینید، اگر ما با مردم صریح صحبت کنیم و بگوییم مشکل در کجاست، آنها با موضوع کنار میآیند. در حال حاضر در خصوص رکود، همه اقشار، لطمه میبینند. شما هر خانوادهای را که ببینید، متوجه میشوید یک یا دو نفر فارغالتحصیل دانشگاهی بیکار دارد. بالاخره مردم باید انتخاب کنند و به همین دلیل باید با مردم با صراحت صحبت کنیم که این پول را در جهت تولید و بدهی دولت به پیمانکاران هزینه میکنیم.
این عدم داشتن صراحت در بیان مسایل مهم اقتصادی، چه آسیبهایی به اقتصاد کشور میزند؟
این موضوع سابقه تاریخی دارد. حدود 80 سال قبل گفتند از محل افزایش قیمت قند و شکر بودجه مورد نیاز برای تاسیس راهآهن یا گسترش آن را تامین میکنند. نتیجه بلندمدت این اقدام هم به نفع اقتصاد ملی کشور تمام شد. حالا اگر ما بگوییم که یارانه را پرداخت نمیکنیم، اما طرحهای عمرانی را اجرا میکنیم، مردم میپذیرند. مردم نگران این هستند که اگر یارانهها پرداخت نشود، پول یارانهها کجا هزینه میشود. اگر به مردم به صراحت بگوییم که یارانهها را قطع و صرف یک پروژه خاص میکنیم و بعد از یکی دو سال هم مردم ببینند پروژهها اجرایی شده، مردم از عدم دریافت یارانهها راضی خواهند بود.
من فکر میکنم اینکه مردم ببینند اقتصاد کشورشان رونق پیدا کرده و توسعه اقتصادی به وجود آمده، با دولت همراهی میکند.
بحث دیگری که در شرایط کنونی مطرح است، اقتصاد پس از تحریم است. شما فکر میکنید با لغو تحریمها چه اتفاقی در اقتصاد کشور رخ میدهد؟
به نظر من آفتی که تحریمها داشت، فقط اقتصادی نبود. برای مثال، اخلاق و سرمایه نیروی انسانی کشور لطمه دید. حالا با برداشته شدن تحریمها، امیدواریم در درازمدت بسیاری از مشکلات اقتصادی بهبود پیدا کند.
در ارتباط با بحث اقتصادی، به طور طبیعی امسال لغو تحریمها آنچنان تاثیری نخواهد داشت، اما صرف این هم که فکر کنیم تحریمها برداشته شود، اقتصاد ایران رونق میگیرد، درست نیست. ما اگر سازوکارهای داخلی کشور و ساختار اقتصادی را اصلاح نکنیم، به نظر میرسد بعید خواهد بود که بتوانیم نظر سرمایهگذاران خارجی را به اقتصاد کشور جلب کنیم.
اصلاح زیرساختها در کدام بخشها اولویت دارد؟
بالاخره باید مشخص باشد که حجم نقدینگی در سالهای آینده به چه صورت خواهد بود، قیمت ارز و حاملهای انرژی مشخص و قابل پیشبینی باشد. اما مهمترین بحث، امنیت برای سرمایهگذاری است. از سوی دیگر، ثبات در قوانین اهمیت ویژهای دارد. اینکه هر روز تعرفهها بالا و پایین رود، به سرمایهگذاری داخلی و خارجی لطمه میزند. اگر این مسایل را حل نکنیم، به نظر من نمیتوانیم نظر سرمایهگذاران خارجی را برای سرمایهگذاری در کشور جلب کنیم و حتی سرمایهگذاری داخلی نیز با مشکل مواجه خواهد شد. موضوع اصلی این است که فضای کسب و کار در کشور بهبود پیدا کند و قانون بهبود مستمر فضای کسب و کار به صورت دقیق اجرایی شود.